یادمه بچه که بودم توی روستا بزرگ شدم و سختی بسیارکشیدم و مادربزرگم همیشه میگفت غصه ی سختی ها رو نخور چون همیشه چراغِ روشنی هست مثل شَبه تاریک و سختی که با نور خورشید زیبا میشه....اون موقعه دَرک این حرفش برام سخت بود ولی الان حقیقت خیلی برام روشن شده که حتی توی به ظاهر دردناک ترین و دشوارترین شرایط ها هم خِیر عمیقی نهفته شده و هر فاجعه ای بَذر لطف را در بَر دارد...با تموم وجودم دیدم که یکی هست که همیشه مراقب همه چیز هست....
فَإِنَّكَ بِأَعْيُنِنَا ۖ
تو تَحت نظر و مراقبت ما هستی...