سلام حدود ی سال پیش ی مدرسه ای تحصیل میکردم که جو مدرسه اصلا خوب نبود همه یا تیکه بار ادم میکردن یا طعنه میزدن ازونجایی که مامانم معلم اونجا بود این طعنه ها بیشترم شده بود با یکی دوست شدم که رفتار فوق عجیبی داشت میگفت موکل دارم باور نمیکردم:| ولی خب زیاد صمیمی شده بودیم ولی اون خیلی صمیمی شده بود به حدی که معلما و بچه ها راجمون حرف میزدن.. اصلا خوشم نمیومد ازین حرفا وقتی ازش دور شدم خودزنی میکرد گاهی بد نگا میکرد انگار خودش نبود زمانی که دوست بودیم یبار عین این بچه ها رفتم بهش گفتم اگه کسی اذیتت میکنه بهتره بیاد پیش من چون نمیترسم و سه روز پشت سر هم نصف شب بیدار مییشدمم صدای ناله گریه و شیون مرد گاهی هم سایه:) بعد چند ماه ازدواج کرد ولی من ازون مدرسه بیرون اومدم.. چون افسرده شدع بودم ولی الان حس میکنم نفرینم کرده چون وقتی ازش دور شدم خودزنی افسردگی ادعا میکرد بیماری قلبی داره حس میکنم بختمو بسته وقتی ازون مدرسع اومدم بیرون هیچ خواستگاری دیگه در خونمونو نزد:// امکان داره؟
الان که دارم اینو برات مینویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمیدونم تا کی رایگان بمونه! من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفهای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تکتک مشکلات رو گفت و راهحل داد.
خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همهش رو درست کردیم!
من بیشتر بچه یا یک فرد قد کوتاه مبهم میبینم برای ی لحظه اونم وقتی که روحم خیلی ضعیف شه حیاطمون بزرگه خیلی صدا میاد اونجا یه حیاژ کوچیک داریم که با یه فضای باریک طولانی وصل میشه به حیاط دوم که بزرگه گاهی حس میکنم ازون فضای باریک کسی میدوعه گاهی هم میشنوم