دیدم بعضیا وقتی با یه نفر همکلام میشن همه چیز زندگی شون رو میگن،
یه نفر هست اینجوریه، نمی‌دونم چطور باید باهاش برخورد کنم، ریز به ریز کارهاشو میاد میگه
مثلاً حتی میگه رفتم مغازه تاید و روغن و کره خریدم!
از سر کار اومدم چای خوردم فیلم دیدم ....
رفتم به خانم فلانی گفتم فلان
درحالی که من کمترین اشاره ای نکردم و سوالی ازش نمی پرسم اصلأ که مبادا معذب بشه
ولی اینکه ما آشنایی خاصی باهم نداریم و اینقدر راحته رو نمیفهمم
برون گراست
وای برای من اینجور افراد غیرقابل تحمل هستن، متاسفانه یکی از نزدیکان خودم هم همینطوریه 🥴
دلش دریاست بیخیال شو
قیافه نگیر
هرکس ی اخلاقی داره
دوست نداری باهاش نگرد
مجبورت ک نکردن
خب حالا باهات احساس راحتی کرده همه چیو میگه چه اشکالی داره
ببین اون آدم شاید خیلی تنهاس ک روزمرگیاش برات میگه
وای منم همین اخلاق گهه دارم دست خودمم نیست تا با یکی هم کلام میشم همه چیز بهش میگم 😩
تو شخصیت خودت داری اون خودش
قرارنیست همه شبیه هم بشن
سعی کن کمتر باهاش ارتباط بگیری و در باز نکنی
کم کم دستش میاد
یا اگر اومد حرف بزنه شال و کلاه کن برو بیرون بگو کار داری عجله داری
یا مریضی ی جوری ک الان نمیتونی باهاش حرف بزنی
کم کم میفهمه خودش
نه بعدش خود خوری میکنم که چقدر احمقم به اون چکار که من چی خریدم چکار کردم چی پوشیدم کجا رفتم که همه چیزم بهش میگم اخلاق بدی هست وقتی کسی بهم زنگ میزنه احوالم بپرسه تمام امار یکساله زندگیم بهش میدم بعدش یجورای خود زنی میکنم که چرا حرف زدم.بعضی از ادمهای اطرافم که اخلاقم میدونم هرزگاهی بهم زنگ میزنن منم مثل احمقا امار کل خاندانم میزارم تو سینی براشون بعدش کلی خودم سرزنش میکنم که اونطرف فقط قصدش امار زندگیت بگیره بهت زنگ زده به همین خاطر با کل اطرافیانم قطع رابطه کردم🤦♀️🥴
