مهربونی کنیم، حسادت نکنیم با حسادت زندگی کسی رو بهم نریزیم، خلاصه اینکه حق الناس به هیچ وجه نکنیم
حق الله هم به گردنمونه
هرچقد توی این دو مورد کوشا باشیم دنیا و اخرتمون رو میسازیم
دست در دست تو دادیم و جهان شکل گرفت،حرکت کرد زمین بعد زمان شکل گرفت ،مژه ات تیر کجی بود برای پرتاب،چون که ابروی تو خم گشت کمان شکل گرفت ،همه انگار که ناخواسته لبخند زدند ،نامت آن لحظه که در بین دهان شکل گرفت،حفره ای بود پر از خون وسط سینه من ،مهرت افتاد به قلبم ضربان شکل گرفت ،تا که سلمان وسط ظهر پس از نام نبی ،اشهد ان علی گفت اذان شکل گرفت😍😍برای حاجت روا شدنم یه صلوات میفرستی
دوست دارم با ذره ذره وجودم غرق بشم تو وجود امام حسین ... .
هدف زندگی همه که طبق گفته قرآن باید فنا فی الله باشه ... .
من دلم میخواد تو رکاب امام حسین به خدا برسم !
ولــــی
من کجا و باران کجا؟
من کجا و راهِ بی پایان کجا؟!
ـ دلـــم میخواد یه تریبون داشته باشم ... همه سلبریتی های "نون به نرخ روز خور" رو جمع کنم ! دلم میخواد فریـــآد بکشم سرشون وَ بگم : یه عمرررررر تریبون دست شما بود و فقط شما حرف زدید !!! امروز فقــــط بشنوید : شما شـــاهد شهادت کسانی بودید که "یک تنه" یه لشکر بودن ... . که اگر غیر این بود پنجاه شصت نفری بهشون حمله نمیشد !!! کسایی که یه تنه میتونستن از یه ایران در برابرِ بیگانه دفاع کنن... . شما دیدید و دم نزدید ... . هیچ کدومِ شما با مادرای داغ دیده هم دردی نکردید!!! دریغآ از یه هشتگ خشک و خالی... . و حالا ما امروز شاهد اینیم که شماها همتـــــون رو هم!!! تاکید میکنم ! همــــه ی شما رو هم عرضه ندارید یه نفر رو از پایِ دار نجات بدید ! دریغ از یه جو غیرت وَ دریغ از یه جو عرضه ... . مایه ننگید تا تاریخ تاریخه .... . " شهید عجمیان " و "شهید علی وردی" نحوه شهادتتان جگرم را سوزاند ... . گوارایِ وجودتان ، عطرِ گَریبانِ "حسین" .
آرام من بمان کنارم بمان بنگر مرا که میدهم بی جان _ هر جا روم تو سایه ای از منی تو غم گسارم تو دنیای منی_ دریای من ز موج گیسوی تو روانه ام سوی تو تمام من تو_ ای ماهم به چشم من نگاهی تا باران به جان من ببارد_ میخواهم نفس که در هوایت نایی بر نوای من بیارد_چشمان تو چشمه امید است بر حال خراب ناامیدم_ آوازت غزل ترین کلام است من با تو به آسمان رسیدم_آغوش تو پناه طوفان من جان میدهد به جان تو جان من _ چشمان من کنار دنیای تو فقط تماشای تو تو آرزو تو....
اتفاق بدی پیش اومده؟ حس میکنی بدبخت شدی؟ یه لحظه صبر کن. از خودت دور شو. توی تاریخ دور شو. اتفاق هایی رو به یاد بیار که فکر میکردی ازشون زنده بیرون نمیایی. چی شد؟گذشت. به اتفاق هایی فکر کن که توی طول تاریخ برای آدمها پیش اومده.به جنگ به قحطی به بیماری ها. حالا توی جغرافیا از خودت دورشو. به کشورهای دیگه فکر کن. به آدمهای دیگه. دردت در مقایسه با دردهایی که بشر متحمل شده چقدر بزرگه؟ چقدر عمیقه؟ من اینجوری با مسائلی ناخوشایند برخورد میکنم