2777
2789

سلام خانما خیلی دلم از اقوام گرفته اومدم اینجا یکم درد دل کنم تعریف کنم بلکه آروم شم

خواهشا عقده ای ها ریپلای نکنن حوصله بگو مگو ندارم مرسی اه

بگو عزیزم

مهم نیس طرف چشمش کوچیک باشه یا درشت من آدم میشناسم نابیناست ، ولی محبت رو خوب میبینه ....ب زندگی ای ک آدما ب نمایش میذارن غبطه نخورین...یه فروشنده قشنگ ترین جنس هاشو تو ویترین میچینه  اگه جرعت حرف حق زدنو نداری لاقل برا کسایی کع چرت و پرت میگن دس نزن🤜 دوست عزیز تا وقتی ک خودتو ب خریت زدی نزدیکم نشو اطراف من طویله نیس...ی عده هستن وقتی بیکار میشن حالتو میپرسن شمام هر وقت بیکار شدین جوابشونو بدین....آدم خوبی باش اما وقتت رو تلف نکن ک اینو ب همه ثابت کنی... ب پای علف هرز هر چقدرم آب و کود بریزی برات میوه نمیاره پس مواظب باش برا چ کسی و چ چیزی وقت میذاری🌵🌱اگه همیشه فک کنی حق با توعه هیچی از زندگی یاد نمیگیری..... از دیروز بیاموز ، برای امروز زندگی کن و امید ب آینده داشته باش

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

از اول تعریف میکنم بچه ها من اهل یه شهرستان کوچیکم از شانسم هم همه اقوام نزدیک هم زندگی میکنیم و اکثر ازدواجها هم فامیلی هستش شهرما یجوری ایلی طایفه ای هستش 

خواهشا عقده ای ها ریپلای نکنن حوصله بگو مگو ندارم مرسی اه

براچی تو خودتون میریزین فامیل شوهر هر رفتاری کرد شما واکنشتون همونجوری باشه به جز خونواده شوهر که حالا اونم بخاطر جایگاهشون دیگه ادم باید یکم صبرشو ببره بالا ولی فامیل شوهر بی احترامی دیدین بدترشو واکنش نشون بدین 

۱۴۰۰ بود که باهمسرم تو محل کارم ازهم خوشمون اومد از اقوام پدرم هستش ولی اقوام دور و البته همسایه اما باهم هیچوقت ارتباطی نداشتیم تا اینکه یروز اومد مغازه من و بعدش بهم پیام داد و از هم خوشمون اومد اوایل خانواده من مخالف بودن میگفتن وضعشون خوب نیس و ما وضعمون بهتره بهم نمیخوریم ازین حرفا راستم میگفتن شوهرم هیچی نداشت صفر صفر ولی اخلاق و جنم کار داشت منم گفتم میخوامش هرروز هرروز فامیلای پدرم میومدن این میگفت بدرد نمیخوره اون گیگفت وضعشون خوب نیس من گوش ندادم ازدواج کردیم همزمان با ما هم دختر عمه م با یکی از پسرعمه هام ازدواج کرد هردو سمت خیلی پولدار

خواهشا عقده ای ها ریپلای نکنن حوصله بگو مگو ندارم مرسی اه

از وقتی ازدواج کردیم من با خودم عهد کردم به همه چی برسیم وام ازدواجو رفتیم دنبالش یکماه هرصبح ۸ ۱بح میرفتیم بانک با اصرار و التماس خودم دربدر دنبال کارای ضامنا بودم تا وامو گرفتیم بعدم طبقه بالای پدرشوهرمو ساختیم این وسطم هرچی خودم پول درمیاوردم بچه ها یدونه کفش نمیخریدم همه رو میدادم وسیله آخه جهیزیه هم نداشتیم هیچی حدود ۸ ماه تو یه اتاق تو خونه پدرشوهرم زندگی میکردیم بعدم خونه رو ساختیم و وسایلو تا جای ضروری تکمیل کردیم و رفتیم تو خونه بعدم هرجی طلا برام خریده بود فروختیم و یه پراید خریدیم اینا سختیایی بود که تو یکسال منو شوهرم کشیدیم حتی یک تفریح نرفتیم فقط کار و کار  و کار

خواهشا عقده ای ها ریپلای نکنن حوصله بگو مگو ندارم مرسی اه

اینارو میگم بدونین چقد یکسال اول زندگیمون سخت گذشت خدا شاهده خیلی وقتا دلم چیزی برا پوشیدن میخوایت و از خودم دریغ میکردم چون مبگفتم ما پشتوانه ندادیم خودمون تلاش نکنیم له هیچی نمیرسیم شوهرمم خدایی پابه پام تلاش کرد مکافات من از جایی شروع شد که به این چیزا رسیدم

خواهشا عقده ای ها ریپلای نکنن حوصله بگو مگو ندارم مرسی اه

اون دخترعمه پسرعمه من تو این یکسال حتی یدونه چنگال نخریدن خونه ساختن پیشکش با عمه م زندگی میکنن اابته اونقدری دارن که همین الان یکی از ماشیناشونو بفروشن میتونن یه خونه قشنگتر از مال من بسازن توی این یکسالم همه جور تفریحی رفتن حالا بچه ها من جرات ندارم راه برم عمه م که دخترشو داده به اونیکی عمه م یه حرف برا من درمیاره حرف میذاره تو دهن من مثلا رفته گفته که من پشت سر دخترش گفتم که مدیریت نداره و فلان اونام زنگ زدن دعوا و گله که تو بیخود همچین چیزی گفتی هرچی میگم بخدا نگفتم بیفایده ازونور پریروز رفتم به مادربزرگم سر بزنم یه خانمی هم اونجا بود فامیلشون بود یکم حرف پشت اون خانمه خداشاهده من تا بعد اینکه ازونجا برگشتم خبر نداشتم چه حرفایی پشت اون خانمه گناه من فقط این بود که زنداداشم تو گوشم گفت ببین فلانی جقد طلا دستشه منم گفتم آره چقد قشنگه و فلان شده یه برنامه رفته زنه رو پر کرده که آره برادرزاده م پشت سرت حرف زده اون خانمم شماره مو ازشون گرفته هرجی از دهنش درومده بار من کرده

خواهشا عقده ای ها ریپلای نکنن حوصله بگو مگو ندارم مرسی اه
براچی تو خودتون میریزین فامیل شوهر هر رفتاری کرد شما واکنشتون همونجوری باشه به جز خونواده شوهر که حا ...

عزیزم داستانو نوشتم بخونید

خواهشا عقده ای ها ریپلای نکنن حوصله بگو مگو ندارم مرسی اه

دیگه نمیدونم چیکار کنم زنگ زدم به زن عموم گفتم من دیگه خونه همه تون بشه خونه خدا پامو تو خونه هیچکدومتون نمیذارم من که میدونم همش برنامه عمه مه من چیکار به اونا دارم آخه ول نمیکنن منو ازونورم خاندان شوهرم انگار شوهرم برد پیت بوده و من دزدیدمش 

خواهشا عقده ای ها ریپلای نکنن حوصله بگو مگو ندارم مرسی اه

اونام ازم خوششون نمیاد هرجا میبینن رو برمیگردونن البته اونا مهم نیستن اما ناراحتیم از فامیلای پدریمه نمیدونم دیگه چیکار کنم هرجا میرم یه حرفی برام در میارن حرف میذارن دهنم تصمیم گرفتم باهمه قطع رابطه کنم تا دیگه راحت شم از دست همه ولی بخدا تو خونه خودمم باشم برام حرف میسازن خیلی دلم پره

خواهشا عقده ای ها ریپلای نکنن حوصله بگو مگو ندارم مرسی اه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز