قسمت دوم خاطرات من و سرلک 😂😂✌️
این چندش نیس ولی ارزش خوندن داره
این قسمت :چه کسی خیار مرا قورت داد
یه روز رفتم مدرسه ..دوره راهنمایی بودم ..دیدم سرلک خیلی خوشحاله و انگیزه عجیبی واسع زندگی و درس و مشق پیدا کرده ..خلاصه بعد دیدن اون همه ذوق و اشتیاق وصف ناشدنی ازش پرسیدم :سرلک چی شده یا تو را چه شده است ای سرلک؟
سرلک که تا اون موقع هیچ نگاهی به زیر میز ننداخته بود ناگهان دستشو زیر میز برد و یه خیار سالادی همقد خودش بیرون آورد و گفت امروز اینو آوردم واسه تغذیه😢😢😢من که رنگ از رخم پریده بود نفس عمیقی کشیدم و گفتم اینو با جرثقیل آوردی یا کیفت..😢
سرلک دیگر جوابگو نبود 😂دل توو دلش نبود زنگ تفریح بخوره...
زنگ که خورد چون توو مدرسع جرثقیل نبود خیار رو نبرد و خودش رفت دستشو بشوره و بیاد خیار رو بخوره ..
منم تا دیدم رفت خیار رو برداشتم و رفتم توو حیاط قاییم شدم..میدیمش که چه کفی میزنع به دست و بالشو 🤣🤣آماده میشه واسه بلع خیار.
من تا قبل زنگ نرفتم کلاس دیگه نزدیک بود زنگ بخوره که رفتم دیدم یاااا خداععع😢کلاس قیامته همه دارن تفتیش میکنن..نگاه کردم دیدم پای تخته براش اطلاعیه زدن هر کی خیار پیدا کرده پس بده ..کم مونده زنگ بزنن پلیس که ناگهان