بچه ها من مادری بودم ک ب بچم تو نمیگفتم همه کیف میکردن از صبر و حوصلم اخ اخ ک چقد باهاش بازی میکردم صبوری میکردم تنبیه ک ابدا وسط بازیمون میزدیم ساعت زااااارت میشکست اخم نمیکردم بهش نمیدونم چیشد یهو خیلی فشارم اومد روم مستاجری بچه ی دوم اافسردگی بعد زایمان دومم دست تنهاییم همه روانیم کرد بازی تعطیل خوش رفتاری تعطیل واقعا روانی شدم بازم سعی میکردم حداقل نزنم ولی نمیشد ب ی جایی میرسیدم یهو میدم وسط کتک کاری ام (البته بگما بازم همون هین سعی میکردم از جایی بزنم کمتر درد کنه)ک کاش میمردم همون روزا حالم از خودم بهم میخوره الان ی مدت زمان گذشت بچه ها ی خورده بزرگتر شدن خودم حال روحیم بهتر شذ همه چی اوکی شد منتتا پسرم اون پسر اروم نیس خوبه ها خیلی با ادب و متینه ولی مثلا کاری کنم خلاف میلش باشه عصبی بشه حمله میکنه میزنتم (لطفا سرزنش نکنید ک میدونم خودم مقصرم هرکی راهکار داره بگه)بازم ممنون
بچه ها بعد مدت ها جاریمو دیدم، انقدررررر لاغر شده بود که اولش نشناختمش! پرسیدم چیکار کرده که هم هرچیزی دوست داره میخوره هم این قدر لاغر شده اونم گفت از اپلیکیشن زیره رژیم فستینگ گرفته منم زیره رو نصب کردم دیدم تخفیف دارن فورا رژیممو شروع کردم اگه تو هم میخوای شروع کن.
ببین شما یه مدت به دلیب شرایطی که داشتی فضای خونه رو برای بچه ناآروم نکردی و آرامش نداشته و الان با عصبانیت و با پرخاشگری و .....داره خودشو نشون میده و کاملا طبیعیه ولی شما باید به شدت بهش محبت کنی و اصلا نزاری فضای خونه دچار تنش بشه و زمان هایی رو جلوی پسرت به عمد به همسرت محبت کن و همسرت به شما این توی آرامش پسرت فوق العاده موثره.