نمی دونم چی باید بگم . خانواده مرد سالار دارید .
چیزی هم بگید جنگ جهانی راه می افته.
فقط کم کم دل شوهرت رو خالی کن .
مثلا گاهی مثال بزن یکی بود خونه داداشش و..
یه کوتاه تعریف کن برو . دیکه هیییجی نگو
یا بعد ۲ هفته بگو بیچاره دوستم وارثا امدن بیرون کردن وشوهر خواهرا ارث زنشونو می خوان و.. ..
فقط یادت باشه پشت سر هم نگی
و نگو اصلا هدفت چیه !
بزار کم کمشوهرت خودش دل چرکی بشه و بخواد خونشو جدا کنه . اصلا هم خودتو نمداز بین شوهر و خانوادش هیییچی نگو . بزار هر چی میشه خودش بگه .
یا بگو مول ساخت رو که ما دادیم کاش جای دیگه پارکینگ دار بود !
قلق شوهرت رو خودت فقط بلدی ببین چم و خمش چیه .
ولی حتما حداققققل یه دست نویس داشته باشید برای روز مبادا .