کل شرایط خواستگارم اوکیه. هم خونواده خودم هم اون راصی. عاشق همیم.
من الان کل خونواده پدری و مادریم کرمونشاهن
و خونوادم بخاطر خوب شدن من اومدن تهران. و از 4 سالگی موندگار شدم.
خواستگارم هم گفته بخاطر تو میام تهران. و گفته 90 درصد کار و بارش رو قطعا از تهران شروع میکنه بخاطر من. ولی بهم گفت بخاطر دانشگاهش شاید یکی دوسال شهر دیگه بریم و سریع هم برگردیم تهران.
منم بهش گفتم صبر کن تا وقتی همه چی تهران اوکی شد. میگه تحمل دوری تو ندارم. 4 ساله باهم در ارتباطیم. منم کلافه شدم.
گفته تمام تلاشمو میکنم بیام تهران. ولی اگ نشد تو هم کمکم کن.
چکار کنم؟