فکر نکنم بشه تو یه خط و جمله توصیح داد
اینکه از نقطه یک رسیدم به نقطه مثلا پنج رو موفقیت میدونم نمیخوام دقیق باز کنم بگم چی که خدایی نکرده کسی ناراحت بشه
ببین مثلا یه نفر دست فروش هستش این میاد بعد سه سال یه مغازه جمع و جور تو یه پاساژ میخره خب این خیلی موفق هستش که تونسته از اونجا برسه به اینجا بله شاید شما بابات صاحب اون پاساژ باشه و یه مغازه خیلی خوب بهت بده بگه اینجا کار کن تو بگی خب این که اصلا موفقیت نیست! نه برا شما نیست ولی برا اون یه موفقیت بزرگ. هستش
حالا این طرف بیاد خودشو با تو مقایسه کنه حس پوچی بهش دس میده میگه من اینهمه رحمت کشیدم ولی خب این به صورت پیش فرض رسیده اینجا! آین تفریحش به جاش بوده همه چی به جاش بوده الانم صاحب یه مغازه شده ولی من هیچی به جا نبوده ولی خب منم صاحب یه مغازه ام! از این جهت حس پوچی بهش دست میده ولی از اون جهت که میگه خب این باباش صاحب پاساژه! من یه دست فروش بودم خب خیلی حرفه از اونجا برسم اینجا اینو. موفقیت میدونه
من دست فروش و صاحب مغازه نیستما صرفا خواستم با مثال برات توصیح بدم
خلاصه یه حس متناقضی هست به عقب نگاه میکنی میگی آفرین به الان نگاه میکنی میگی نه آفرین!