سلام خانوما لطفا راه حل بدین
همسرم و من همو خیلی دوست داریم
دوتا بچه داریم پشت هم که دومی خیلی بیقراریمیکنه و اولی خیلی شیطونه
مشکل من بیرون رفتن همسرم شباس که میره خیلی دیروقت میاد اونم با رفیقای نااهل میرن بیرون پاسور بازیو خلاصه سیگارو نمیدونم دیگه چه کارایی واعتیادم پیدا کرده که حتما هر شب بره
محبت زیاد نه ولی دعوا و تهیدید و حرف زدن و قهر کاری از پیشنبرده خودشم نخواد بره اونا نمیذارن
من خودمم انقدر به خاطر بچه کوچیک موندم خونه افسرده شدم دلم نمیخواد تنها باشم سخته واقعا
درضمن همسرم شغل خیلی خوبی داره به طوری که از اونا خیلی بالاتره ولی خاکی و سادس میترسم کم کم از راه بدرش کنن با سیگار و غیره چون به دوستاش اعتماد داره اما من نه واوناهم به فکر تلکه کردنشم چند بار دیدم همش پول قرض میده قول رستوران میگیرن ازش و غیره