2777
2789

من خودم تموم کردم    نابود تر اون بودم    اون حالش اوکی بود

شنیدم که ضامن اهو شدی امام رضا  میشه ضامن منم بشی پیش خدا؟با گریه هام میاد غم هامو حل کنه   نزدیک میشه تا منو بغل کنه   از اسمون شهر  خیلی پایین تره   درو که وا کنی  ❤️خدا❤️ پشت دره.....   برای حاجتم یه صلوات بهم هدیه میدی   خداوند فرمودند با زبانی دعا کنید که با آن گناه نکرده باشید   از دیگران بخواهید برایتان دعا کنند  زیرا با زبان آن ها گناه نکرده اید     با خوشحالی دیگران خوشحال شو نوبت تو هم میرسه😍😉      او که در شش ماهگی باب الحوائج میشود  گر رسد سن عمو حتما قیامت میکند      اباصالح التماس دعا هرکجا رفتی یاد ما هم باش

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

نه برا من کاملا برعکسه

درد دارم خیلی زیاد

چون من تموم کردم

حس عذاب دارم

فک کن طرفت از گل بیشتر نگفته باشه بهت، همه جوره عاشقت باشه، بخاطرت هرررکاری کنه که برسه بهت..

ولی بخاطر انتقاد ناپذیر و سرکش بودنت، سر اینکه نتونسی حرفشو قبول کنی، بهم بزنی..

الان همش گریه میکنم اثلا حال خوبی ندارم اصلا..

من همونی ام ک تموم کردم ولی اگ ناراحت بشم بخاطر اینه ک نکنا اونم ناراحته چون نزاشتم حرف بزنه 'اونم بعد ۲روز هیچی نگفته

ولی خودش باعص شد من تموم کنم بخاطر سرد بودنش '۷ماه التماسم کرد ک باهاش باشم ولی الان سرش شلوغ شده بود؟😐منم صبر کردم دیدم باید ولش کنم دیگ. البت رابطمون دور بود

اینکه بخوایی اسم منو با تحقیر ریپلایی کنی یابری تاپیکام رو شخم بزنی که درجوابم حرفی بزنی،تبریک میگم تو عقده ایی هستی پس اب خنک بنوش🥛😊دَر من هست هزار من،که گَر بشکند یک من زاده شود مَن دیگر...! 💚🌱(سه تاکاربری ۹۸ امو ترکوندن!دیگه خط ندارم🫤جناب سروان ولوم کن🤦🏻‍♀️) 

من خیلی سال قبل با یکی بودم خیلی وابسته شده بودم بهش. یه شب خواب دیدم اومدن خواستگاری با زن داداشش که تو خواب بهم گفت من مریم هستم.‌تو مراسم دوتا زن مخالف بود .بعد یهو رفتیم تو خیابون دوتایی قدم میزدیم تا رسیدیم به یه تونل تاریک و سیاه که یه مرد کنار اون تونل بود.من ترسیدم گفتم نمیشه از یه جا دیگه رد بشم اون آقا گفت نه باید از اینجا برید.بیدار شدم و مدتی گذشت اومدن خواستگاری مادر و خواهرش مخالفت کردن جور نشد ازدواج کنیم. خیلی گریه کردم .چند سال بعدش دیدم معتاد شده .اسم زن داداششم فهمیدم مریم بوده واقعا. خیلی خدارو شکر کردم که باهاش ازدواج نکردم وگرنه زندگیم تباه میشد. شما هم بدون هر اتفاقی یه حکمتی توش هست.

کاش روزی بیاد که حال دل همه خوب باشه
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792