سلام .من تقریبا یک سال و نیمه ک عقدم یعنی دلیل یکم طولانی شدن خونه ای هست مادرشوهر طبقه چهارم یه ساختمان فامیلی داره میسازه. ک البته تمومشم نکرده هنوز. من زمانی ک قبول کردم اونجا زندگی کنم محل کار همسرم بود گفتم راحت بره بیاد. چون یه خونه هم کرج داشتن گفتم دور میشه براش. رفته رفته فهمیدم همسایه هاشون پشتم حرف میزنن ک عروس فلانی چادر نمیپوشه عروس فلانی ارایش میکنه. عروس فلانی پاشنه دار میپوشه. حتی عموش ک تو ساختمونن زیاد درمورد محجبه بودنم حرف زدن و من نخواستم ک باشم.چند روز پیش با همسرم چهار ساعت بیرون بودم تو این مدت پنج بار زنگ زد ک کجاییم و بعدش کجا میریم. منم امشب پشت تلفن گفتم اگر مامانت مدام زنگ بزنه بهت تو مدیریت نکنی خودم به مادرت میگم. اونو یهو گفت حق داری اصلا تو اون ساختمون زندگی نمیکنیم چون مدام میخوای حرص بخوری. الان دم عروسیمه جهازمو بردم تو خونه نصفه نیمه من چ کنم؟؟؟؟اونجا نباشم کجا برم شوهرم کل پولشو ریخت تو اون خونه. بهشم میگم ول کن فقط مدیریت کن مدام امار نده میگ نه کلا اونجا زندگی نکنیم. موندم چ کنم. ب هیچکسم نگفتم خونوادم 😞
چه بد شد!
چ خوبه حداقل هواتو داره
خو خونه رو بفروشین ب ی نفر دیگ
حالا ک شوهرت میگی بریم برو فقط برو
ب حرفش گوش کن
زندگی کردن با مادرشوهر دریک اپارتمان تبعات زیادی داره مخصوصا اگر اهل مداخله باشن اگر نری اونجا خیلی بهتره
بهترین کار دوریه انشالله که درست میشه
خونه ایی ک توش فامیل شوهر هس
دسو پاتو میبندع .هرچی بگی نه مشکلی نیس . نه بعدها دردسر
اسییییی شده کل زندگیتونو بفروشین برین یه جا دیگه اجاره کنین اصلا برین چادر بزنین تو خیابون ولی با مادرشوهرت زندگی نکنننن اگه الان زنگ میزنه اعصابت خورد میشه اونموقع هروز میاد خونت و....
بالاخره اونم مادره و می خواد به خساب خودش وظیفه مادریشو انجام بده نمیتونه نکنه
مادرشوهر یکی از فامیلا می‌رفت سطل آشغال عروسشو میگشت بینه چی خوردن
این همه تاپیک ندیدی که مینالن از پیش مادر شوهر نشستن !
ببین کی به حرفم میرسی
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
25 ثانیه پیش
28 ثانیه پیش
41 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز