لطفاً به برنامه دیوار زیاد اعتماد نکنید داشتم بدبخت میشدم

می‌خوام تجربه خودمو بهتون بگم تا دوستان آگاه بشن ، کسی هم اگه چنین تجربه ای داره بگه تا چشممون تو این دوروزمونه گرگ صفت بیشتر به اطرافمون باز بشه ، پارسال صابخونه جوابمون کرد مجبور شدیم از تهران نقل مکان کنیم به کرج ، ما هم که آدمای فقیر از خدامون بود که یه خاور پیدا کنیم برای بردن اساس باقیمت مناسب زنگ زدم به همه شرکت حمل و نقل اساس منزل دیدم هیچکدوم زیر پنج تومن نمیبره ، برای همین رو زدم به برنامه دیوار به چند تا شماره زنگ زدم دیدم همون قیمت تا اینکه یکیشون گفت سه تا کارگر هم میفرستم با قیمت دو پونصد ،دیدم خیلی ارزونه ، منم از خدا خواسته زنگ زدم و با اجازه شوهرم ماشین گرفتم اولش چهارصد بیعانه زدیم ب حساب طرف گفت چهار غروب ماشین جلو دره با کارگرا چهار غروب شد یازده شب 😐بدون کارگر 🥺 حالا چجوری با دوتا نوزاد یک و سه ساله اساس می‌بردیم تو ماشین ، آغا منو شوهرم حساب کن یه عالمه وسایل از یازده شب تا سه نصف شب چیدیم تو ماشین خلاصه جنازه امون در اومد حساب کن یخچال دوتایی برداشتیم وسایل سنگین که تو هرخونه ای هست😥 دیگه راه افتادیم بریم یارو آدرس گرفت گفت شما برید من آروم آروم میام بلاخره ماشین سنگین با سواری فرق می‌کنه ، ما راه افتادیم ،  ساعت نه صبح زنگ زدیم یارو دیدیم گوشیش خاموش ، 😱صد بار زنگ زدیم خاموش🥺😥 منو میبینی انقد خودمو زدم تو ماشین ، مردم و زنده شدم ، دقیقا همون روز اساس کشی یه ال ای دی هم خریده بودیم گفتم خدایا یعنی زندگیمو بردن ، اینم بگم یارو بارنامه بهمون نداد گفت بخدا اصلا انگار خدادادی اومدم اینجا گفت یه شماره بهم زنگ زد گفت فلان جا اساس هست برو ببر حساب کن راننده کامیون نمیدونست اصلا کی بهش زنگ زده😐 ما فیلم از شماره ماشین اینا گرفتیم و اساس دادیم ب یارو ، خلاصه کنم نگو راننده رو وسط راه میگیرن که بعلت نداشتن بارنامه ماشین توقیف کنن راننده

 هم تمام مدارکش میزاره که اساس مارو تحویل بده بهمون خدا خیرش بده هر جوری شد اساس آورد وقتی گوشیش روشن شد ، پشت گوشی التماس میکردم با گریه که اساسمو بده ، طرف گفت خواهر شده ماشینمو میدم ولی اساس شمارو ب دستت می‌رسونم ، قبل اینکه گوشیش روشن بشه ما به پشتیبانی دیوار زنگ زدیم ولی گفتن باید شکایت کنی😨خدا رحم کرد طرف آدم خوبی بود وسایل آورد ، خواستم بگم اگر از همون اول بخاطر یکی دو تومن پول اضافه از یه شرکت معتبر اساس بری ماشین می‌گرفتیم با بارنامه این بلا ، این استرس ، اینهمه گریه ، دعوا تو ماشین با شوهرم ، سرم نمیومد ، از اونموقع کلا دیوار خط قرمز زدم ، همه کارامو ، خریدامو  حضوری انجام میدم