به همین شبای عزیز ازش نمیگذرم من بچم غذا میخوره خوبه بد غذا نیست ولی هرچی میخوره ریزه چاق نمیشه مادر شوهرم جلو همه گفت تو بچت لاغره غذا نمیدی بخوره بعد گفت رایان اگر مامانت بهت غذا نمیده بگو تا ما بهت بدیم بخدا شده ساعت ۱۲ شب گفته ماکارونی میخوام براش درست کردم گفتم بچم گناه داره ولی با حرفاشون دلم رو شکستن خواهر شوهرم میگه آره اگر نمیخوره بزن تو دهنش تا غذا بخوره آخه مگر من دلم میاد بچه ۴ ساله رو بزنم
هعی امان از فامیل شوهر
دایه مهربان تر از مادر شدن 😏
چقد این حرفا یه مادرو داغون میکنه همونجا جوابشو با عصبانیت میدادی دیگ حرات نمیکرد حرفی بزنه
زیاد بهش فکر نکن الان مادرشوهر من میگه به پسرم غذا نمیدی😬
بگو مدلش اینجوریه.
بخدا یجور رفتار میکنن انگار من دلم برای بچم نمیسوزه هرکاری میکنم که بچم رو از بین ببرم کم میرم که حرف هاشون رو نشنوم زنگ میزنه میگه به بچه غذا دادی
یه چیزی میگم شاید بدردت خورد بچه منم خیلی بدغذاس مادرشوهرم هر روز خدا میگفت تو به بچه غذا نمیدی هیچی بش نمیدی بخوره که جون بگیره لاغره و از این حرفا
منم دیگه طاقتم تموم شد یه روز با لحن عصبی بهش گفتم آره من غذا اصلا بهش نمیدم درست میگی دیگه بعد اون یبارم نگفت که غذا بش نمیدی یا میدی
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
57 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
58 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز
