2777
2789
عنوان

عبادت مادرانه

92 بازدید | 12 پست

مادرانه....


ایام البیض رمضان بود...


مادر، سفره افطاری اهل خانه را فراهم کرد و زیر لب گفت:

یادم نرود امشب دعای مجیر را...


سفره را جمع کرد و نگاهی به ساعت انداخت،

حالا وقت تدارک سحری بود؛

مادر زیر لب گفت: یادم نرود دعای مجیر را!


ظرف ها را شست، سحری را آماده کرد، خواست مشغول دعا شود

که متوجه شد

کودک نوپایش بدجور خود و لباس‌هایش را کثیف کرده،

پس مشغول تعویض پوشک و لباس‌هایش شد

و زیر لب گفت: یادم نرود دعای مجیر را!


خسته و تکیده سرجایش نشست؛

تا خواست دعا را شروع کند

آن یکی فرزندش کتاب به دست سراغ مادر امد برای دیکته شب...

مادر زیر لب گفت: یادم نرود دعای مجیر را!


کارها یکی پس از دیگری قد علم می کردند و ساعت بی رحمانه می‌گذشت و مادر در حسرت یک ساعت مناجات بی دغدغه، شب را سپری می‌کند...

و حالا که تمام اهل خانه را به هزار زحمت خوابانده و به زندگی سامان داده تا خلوتی باخدای خویش داشته باشد،

چشم های مادر خسته و خواب آلوده،

حالا دیگر نایی برای دعای مجیر نمانده!**


سر بر بالین می گذارد

و زیر لب آرام زمزمه می‌کند:

نشد بخوانم دعای مجیر را!


قطره اشکی از گوشه چشم مادر روانه ی بالشت می شود

و مادر،

خسته و دلشکسته از روزمره،

لب به مناجات می‌گشاید:

خدایا؛ به حق لحظات پختن افطاری با زبان روزه و  حرارت اجاق گاز که بدجور تشنه می‌کند مرا: اجرنا من النار یا مجیر...


خدایا به حق لحظاتی که ایستاده ام تابشورم ظرف ها و نظافت کنم خانه را: اجرنا من النار یا مجیر...


خدایا به حق خستگی پاها و بی رمقی دست هایم: اجرنا من النار یا مجیر...


خدایا به حق ساعات عمرم که در راه خدمت به همسر و فرزندانم، به بندگانت که به من واگذار نمودی سپری شد: اجرنا من النار یا مجیر...


خدایا اصلا به حق این دل شکسته و حسرت زده ی خواندن دعای مجیر و چشم های بی رمق از همراهیم: اجرنا من النار یا مجیر... 😢


حالا مادر آرام می‌خوابد،

هرچند تا صبح چند بار دیگر بیدار می‌شود تا یکی از فرزندان را آب بدهد،

یکی را شیر بدهد و برای آن یکی که بیقرار شده آغوش مهر مادری بگشاید...


مگر می‌شود چنین دعای مجیری مقبول درگاه ربوبی نگردد؟


اصلا تمام عمر مادرها *ایام البیض* است، چه رجب، چه شعبان، چه رمضان و چه...


خدایا به حق لحظه به لحظه خستگی مادرانمان: اجرنا من النار یا مجیر.....


در لحظات خاص بندگی التماس دعا...



همه این کارها رو کردم اما دندون درد نمیزاره بخوابم تنها نشستم از درد گریه میکنم 

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

خیلی قشنگ بود واقعا ممنونم منم امشب بچه شیر خوار داشتم تا یکم جوشن کبیرخوندم بچم گریه میکرد درحالیکه شیرمیدادم دعارو میخوندم موقع قران سرگرفتن بچم بیدارمیشداصلا نمیدونم قبول شد به درگاه خدا یانه

خیلی قشنگ بود واقعا ممنونم منم امشب بچه شیر خوار داشتم تا یکم جوشن کبیرخوندم بچم گریه میکرد درحالیکه ...

عزیزم منم این متنو تو صفحه ی دوستی خوندم خیلی به دلم نشست گفتم با مامانا شریک بشم ، حتما قبوله عزیز دلم بچه ها بنده های بی گناه خدا هستن خیلی عزیزن پیش خدا خدمت بهشون عبادت خداست  

ای جان دلم ، چقدر بد این دندون درد مسکن تاثیری نداشت؟

هیچی

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

کاش میتونستم کمکت کنم   صلوات برات میفرستم    

ممنون 

بیشتر تنهایی اذیتم میکنه وقتی بقیه مریص میشن من سرپام براشون الان حتی یه نفر نگفت چته

ترا از دور می بوسم به چشمی تر خداحافظ مرا باور نکردی می روم دیگر خداحافظ مرا لایق ندیدی تا بپرسی حال و روزم را برو با دیگران ای بی وفا دلبر خداحافظ

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
داغ ترین های تاپیک های امروز
توسط   ابرو_کمونیa  |  10 ساعت پیش