یه زن یا هزار مشکل وسخت جونی برادر شوهرم تالاسمی ماژور دیابتیه و نارسایی قلبی و ریوی ۱۵ ساله خون دل بزرگش کردم چه شب تا صبح بیمارستان بغلم بعد از تزریق خون یا دسفرال میلرزید چه خون دل ها خوردیم تا رسید به ۱۵ سالگی چه شب تا صبح دنبال دارو نبودم دنبال دکتر نبودم اتاقش به جای تخت نوجوان تخت بیمارستان با دستگاه اکسیژن هست چه شب هایی که میلرزید وبیهوش تو بغلم بود هر دوچرخه که میدید اون شب برای من و شوهرم ماتم بود درمانده ترینم از ارزوهایی که گفته و نوشته مینویسم دوست دارم برم کوه دوست دارم دوچرخه داشته باشم دوست دارم کاکائو بخورم دوست دارم تخمه بخورم فوتبال نگاه کنم دوست دارم زنداداشم به جای کیف دارو برام کیف ورزشی بزاره دوست دارم یه شب بدون ترس از ...بخوابم
سلام میدونی چیه آبجی؟ آدما بعضی وقتا به شدت احساس میکنن نیازبه این دارن که یکی حرفاشونو بشنوه حالا زیادمهم نیست کی باشه فقط باید اون حرف یا احساس تخلیه شه حتما دیدید مسیحیا تو کلیسا میرن واعتراف میکنن خیلی جالبه چون طرف خالی میشه انگار یه باری رو ازپشتش گذاشته زمین شما هم یه نفر قابل اطمینان چه میدونم یه مشاور یه دوست یا توهمین سایت یه نفروپیدا کن و اون چیزی که اذیتت میکنه رو عنوان کن اصلاهم خجالت نکش بزارتخلیه شی میدونم خیلی سخته ولی حل میشه دروهله اول تخلیه شو آروم شو بعد راه حلش هم قطعا پیدا میشه امیدوارم موفق شی.