سال دوازدهم از یکی از همکلاسیام خیلی خوشم میومد نسبتا دوست هم بودیم
مهربون و باهوش و درس خون بود هوای رفقاشو داشت از ۸سالگی پیانو یاد گرفته بود و حرفه ای شده بود
حس میکنم به خودشناسی عمیقی رسیده بود
اون سن هیچکدوممون نمیدونستیم چی از زندگی میخوایم و سلیقمون چیه کلا
اون انتخابای مختص خودشو داشت
یکیم بود ازش تقریبا اکثریت متنفر بودیم من بهش میگفتم سیندرلا
خیلی با عشوه و ناز زیادی رفتار میکرد