شوهرم تک پسره چند سالی طبقه بالای پدرشوهرم بودیم که خیلی خیلی اذیت کردن .شوهرم زحمت خانوادشو خیلی کشیده مثلا ۴ هکتار باغ و به تنهایی اب میداده .برا همین نتونسته بود دانشگاه بره بعد این که ازدواج کردیم درسشو شروع کرد
چند سال پیش به شوهرم گفتم طلامو بفروشیم خونه بخریم پدرشوهرم نذاشت که به وقتش بهترین خونه رو میخرم .گذشت اختلاف ما خیلی زیاد شد .زد شوهرم شهر دیگه استخدام بهترین جا شد .ما رفتیم شهر محل کار شوهرم .خونه خریدیم اونم چه خونه اییییی!یه میلیاردشو ما دادیم ی میلیاردشو پدرشوهرم خونه زده شد به اسم پدر شوهرم .خونه ای ک خریدن منو نبردن ببینم شوهرم پدر شوهرم مادرشوهرم دید!من بعد چند ماه دیدم .ایراد خونه اینه که شوهرم شیفت شب که میشه نمیتونم تنهایی بمونم .ساختمونون پنج طبقه هس کع سه تاش خالیه تو یه طبقه اش هم همسایه اکثرا خونه نیس .نگهبان هم نداریم .قرار شد بفروشیم ی خونه دیگ بخریم .خونه ها نجوووومی رفتن بالا.پدرشوهرم تو محله ما یه اپارتمان خریده بود میخواست بفروشه شوهرم به پدرش گفته ما بشینیم اونجا .این خونه رو بدیم ۱ میلیارد هم جور کنیم با طلا ماشین .به شوهرم میگم من نمیتونم اعتماد کنم فردا نزد به ناممون چی .میگه بعد چند ماه میگم تو دفتر خانه کاغذ بده ک این خونه مال ماس راستیتش نمیتونم اعتماد کنم چیکار کنم؟