صبحی خواب دیدم مادرشوهرم که فوت شده حال خوبی نداشت صورتش یجوری بود وخیلی سردش بود بعد برادرشوهر دومی یکمی سر زنش ظلم کرد میدونستم چندروز پیش بحث داشتن و قهر بودن توخواب این برادرشوهرم باهمین مادرش اومده بودن خواستکاری من اما من اینجا میدونستم مادرشوهرم فوت کرده گفتم درست ببینمش اقا تا ازخواب بیدارشدم زنگ زدم جاریم گفتم اشتی کردی اذیتت کنکرده گفت قهره و هیچی نمیگه گفتم اخه من خواب مادرو دیدم خوب نبود گفتم شاید فلانی کاری کرده اون اذیته یهوووووو گفت پریشب بس مشروب خورده گفت توی فلان خونه که دادم اجاره یه خانمی هست بچه داره میخوام برم عقدش کنم میگفت اجاره هم از طرف نمیگیره اصلا من موندممممم بخدا از فکرم بیرون نمیره