دوستان توی تاپیک های قبلم گفتم که پدرم داره به مادر خیانت میکنه اما حاشا میکنه
امشب به گوشیش پیام اومد من خوندم نوشته بود
عزیز دلم خونم شلوغ...
بابام گوشی رو کشید و حذف کرد منم به مامانم گفتم
مامانم شروع به جییییییییییغ و...گفت میرم خونه بابام
بابای منم منو یه عالمه نفرین کرد که چرا گفتم و دروغ گفتم
بابام از خانواده مامانم میترسه چون پشت مامانم هستن
گوشیا و کلیدارو آزمون گرفت
منم سریع بی سیم خونه رو برداشتم رفتم توی حموم درو قفل کردم تا به بابابزرگم زنگ بزنم بابام درو شکست اومد سر منو زد توی دیوار و موقع عادت ماهیانه بود من اون موقع خیلی درد دارم زد لگد توی شکمم
ولی من بازم جوابشو دادم
من کلا پشت مامانم هستم و از بابام متنفرمممم اما عاشق مامانمم
یه سری دیگه هم خیلیییی منو بد زد که چرا مامانمو از کاراش آگاه میکنم
من واقعا خسته شدم مامانم خوشگله و گناه داره به پای بابام بشینه چی کار کنم