کاشکی پدرها می‌فهمیدن دختر بودن انتخاب ما نبوده

به منم خیلی گیر میدادن دیگه دیدم اجازه نمیدن اصرار نکردم .... خیلی جاها نرفتم چون اجازه نمیدادن تا اینکه قبول شدم دانشگاه شهر دیگه ای ... اونجا راحت تر میرم بیرون ولی الان که خونه برگشتمم مث قبل به سازشون نمیرقصم نمی‌دونم چرا توی شهر دیگه خیالشون راحته ولی تو شهر خودمون نه 😐😐😂 چند روز پیشم گفتم می‌خوام برم بیرون گفتن نه گفتم دارم میرم خداحافظ..و رفتم 🤣 خیلی خوش گذشت ... اجازه نگیر ..اطلاع بده بگو دارم میرم

خب به بهونه درس برو،،،،بگو میخام برم فلان کتابو بگیرم،یا ی سری وسیله.میخام،یا هرچیز دیگه ای،،ب بهونه درس سعی کن هرروز یا دو سه روز در میان.بری بیرون کم کم عادت میکنن ب بیرون رفتنات

منم تو خونه حبس بودم وقتی از دانشگاه کلاسم تموم میشه بدون اینکه بفهمن می رم گردش با دوستام حدود دو ساعت می گم به دروغ کلاس بودم🤦🏻‍♀️🤦🏻‍♀️خودشون باعث شدن منم اینکارو الان می کنم🚶🏻‍♀️🚶🏻‍♀️

چی بگم 

یه دوستی داشتم خیلی اذیتش می کردن خودکشی کرد یه ۵ روز تو کما بود دیگه کاری به کارش نداشتن ولی دیگه هیچکس تو شهرشون نمی اومد خواستگاریش و الانم بازم می ره پیش روانپزشک و گریه می کنه چرا با من اینکار رو کردن 

نکن خواهر 

اینقدر حرص نخور 

الان می بخشی کمی بعد بزرگ بشی بری تو جوونی کوچکتر از خودت رو ببینی آزاد می چرخه کلی غصه میخوری 

دیگه تقدیر ما هم این شد 

عزیزم خواهشا اینکارو نکن.هرجا میری حتما به خانواده اون مکان رو اطلاع بده.

دور از جون شما باشه.

دختر همسایه ما کلاساش می‌پیچوند با دوستاش میرفت بیرون شهر.بیچاره ها تصادف کرده بودن از دره پرت شده بودن.

تا اومدن به این خانواده خبر بدن ک بچتون کجاست اینا مردن قشنگ.چون فقط مسیر خونه و دانشگاه رو تو اون چند روز گشتن.هرچند ک خدارحمتش کنه فوت شد.

اهااااان

بفهمن بدتر میشه ها 

نکن پس فردا پا می کنن تو یه کفش که باید شوهر کنی 

دیدم که میگم