2777
2789
عنوان

واقعا چرا

48 بازدید | 8 پست

اینقد باید قلب یکی سیاه باشه و حس درونیش رو بهت منتقل کنه . و تو کلا همش دوس نداشته باشی اون طرف توی جمع باهم برخورد داشته باشید . ی نفری ک همش با نگاهش به آدم حس ناکافی بودن بده . و جلوت هیچ حرفی نزنه ولی پشتت به دروغ شروع کنه به چرت گفتن و حرفه‌ای ناجور . دوستان راجب ی نفریه ک همجنس خودمه (زن هست )به شدت انرژی منفی بهم منتقل می‌کنه و حالم بد میشه میبنمش . اصلا حسودی نمی کنم در واقع مورد حسودی اون طرف قرار میگیرم . همش سعی می‌کنه ک تو جمع با نادیده گرفتن تو رو ناراحت کنه . قلبش پر شده از سیاهی 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

یه نفر هست تو نزدیکان ما همین طوره الان که داره باهام حرف میزنه میره تو اتاق پشت سرم بد میگه بعد ه ...

متاسفانه هیچ صمیتی بین ما نیس ولی من تا حالا اصلا راجبش یا همسرم هم صحبت نکردم چه برسه ک پشتش حرف بزنم 

خب بشه 

درگیر چی هستی 

رها کن عزیز

چرا باید ناراحتی بشی از رفتار آدم ها باهات 

هرکی پشت سرت حرف زد بگو حتما درست میگه چی بگم بهتون  و بحث رو تمام کن

خداجونم  فرزند سالم و صالح و مطیع امر خداوند بهم بده 
خب بشه  درگیر چی هستی  رها کن عزیز چرا باید ناراحتی بشی از رفتار آدم ها باهات  هر ...

من با قسمت اینکه پشتم حرف میزنه اصلا مشکل ندارم چون دیگران ک منو میشناسن.

می‌دونی ی جورایی نمیشه رها کنم چون ک رفتارش اذیت کننده اس . تا میام با خودم حرف میزنم اوکی میشم روحیه میگیرم بازم مجبورم ک ببینمش . چون خانوم برادرمه . الان ی عده مدافعین حقوق میان . ک اصلا از بحث اصلی خبری ندارن

اصلا مهم نیست چه نسبتی با شما داره

حرفم اینه مهم نباشه واست چه رفتاری باهات داره

روی خودت کار کن 

من روی خودم کار کردم الان توی جمعی که میرم آرامش دارم

وقت ما اونقد ارزشمند و کم هست که وقتی واسه اتلاف انرژی نداریم 

انرژی نداریم که صرف این آدم ها کنیم

باید عاقل باشیم این آدم  به روح ما ضربه زده حالا تیرشو برداریم هی فرو کنیم تو روح و روانمون؟

خداجونم  فرزند سالم و صالح و مطیع امر خداوند بهم بده 
اصلا مهم نیست چه نسبتی با شما داره حرفم اینه مهم نباشه واست چه رفتاری باهات داره روی خودت کار کن&n ...

میدونی خودش اصلا مهم نیس چون من حاضر نیستم ی  دونه خشت آجر براش اینور اونور کنم .ولی اونا تازه بچه دار شدن یعنی نه ماه بغل همه میده بدون اینکه واکنش داشته باشه ولی تا من میگیرم اسم بچشو صدا میزنع و از بغلم با سرعت میگیرع .امشب واقعا شکسته شدم به اندازه صد سال 

خب در مقام خواهر شوهر حرکتی نزدی روش که ناراحت شده باشه و توی ضمیر ناخداگاهت بمونه؟

روزی که من عقد کردم فرداش دعوت شدم خونه ی مادر شوهرم خواهرشوهرم بهم گفت بابات چرا ناراحت بود گفتم خب طبیعیه یدونه دخترش داره از خونش میره گفت  پسرمون از سرتونم زیاده تا الان دوسال میگذره ضمیر ناخداگاهم ازش متنفره هرخوبی دیگه ایی که بکنه بازم هربار که میخوام برم خونه مادرشوهرم پاهام بزور راه میرن اصلا کند میشن 

خداجونم  فرزند سالم و صالح و مطیع امر خداوند بهم بده 
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792