مادرشوهر من همه اینا رو هم داره عزیزم، حتی یه زمانی برامون دعای سردی گرفته بود ، شربت زعفرون میداد بخورم نگو از خدا بی خبر ، به شربت دعا فوت کرده بوده ، بخدا شاخ درمیارم از خیلی کاراش ، چون مادرهمسرمه بهش احترام میزارم ، همسرم مرد خیلی خوبیه و دوستم داره
ول کن بابا اگه مادرشوهر منو ببینی چی میگی عقد کردیم اخماش تو هم بود حتی تبریک هم نگفت عروسی گرفتیم نبود
تا حالا یه ناهار و شامشو نخوردیم هیچ وقتم به شوهرم گلایه نمیکنم چون میدونم خودش شرمندست و ناراحته چرا باید من خجالت زدش کنم
من که خودم مادرشوهرم چیزی بفرسته هم رغبت نمیکنم بخورم چون میدونم چه جور آدمیه
من بد ویار بودم وزنمم اوایل بارداری کم شد،اما هیچ وقت به هیچ کسی رو ننداختم
خدا رو شکر عزیزم انشالله همیشه سالم باشین
من تو بارداریم کلن ویار نداشتم و اشتهامم اتفاقن وا شده بود فقط خسته میشدم آخریا همش خاب بودم
خب همه ی خانما اندازه ی من و شما خوش شانس نیستن زن حامله هم هورمونی و دل نازک هس
ارسال نظر شما
جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته
تاپیک های به روز شده
15 ثانیه پیش
16 ثانیه پیش
18 ثانیه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
