دوستان حدود هفت ماه پیش از افسردگی داشتم دق میکردم 8 کیلو لاغر شده بودم کلا پوست استخون فوق العاده فازم منفی بود و همش میخاستم نباشم تو این دنیا از طرفی خیلی فشار روم بود رو خودم مجبور میشدم خالی کنم و کلی از جاهای بدنمو زخمی کردم با تیغ کف پام کف دستام شکمم زانوم بالا تنم ولی الان خیلی پشیمونم ولی رد شکمم و رد بالاتنه م مونده هنوز جدا میترسم که ازدواج کنم یا کسی اون جاهارو ببینه😥 راه درمانی دارین؟
واقعا اجازه دادی این کارو باهات بکنن؟ کاری نداره که بجنگ بمیر ولی ظلم رو قبول نکن
طعم کتک طعم تحقیر واقعا تلخه ولی با همه ی این همه بدبختی با کلی جنگ و دعوا تونستم حق تحصیل رو بگیرم ولی انقد دعوامون طول کشید که امسال نتومستم ثبت نام کنم((: ی سال از همه ی هم سنام عقبم ولی بازم امید دارم که بتونم شغل خوبی بدست بیارم بلکه مستقل شم((:
کتک؟ خب کسی رو نداری ازت محافظت کنه؟ مثلا برادری خواهر بزرگتری یا مادرت
خواهرام چون زود عروس شدن حق و به مادر و پدر میدن میگن اونا صلاحتو میخوان داداشمم کوچیکه حرف بزرگ بزرگ به بابام بگم دست بزنش حرف ندارهنداره مامانم فقط میاد جدا میکنه بابامو وگرنه اونم پشته بابامه(: 💔