2777
2789
عنوان

بیاین بگین چندش ترین کاری که از دیگران دید چی بود

| مشاهده متن کامل بحث + 955 بازدید | 84 پست
😂 خدای من،مگه میشه؟؟

به خدا تازه استخون رون مرغ که بزرگ و کلفته ورداشتم دادم دستش گفت ااا اینجا بود ولی بازم زمین پر اشغال بود

هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و....  شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه.                                      ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔                

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

به خدا تازه استخون رون مرغ که بزرگ و کلفته ورداشتم دادم دستش گفت ااا اینجا بود ولی بازم زمین پر اشغا ...

😂 اگه تمیز بود میگفتم شاید از دستش در رفته

پس سیستم همین بوده کلا

معماری رشته و کارمه. فامیلیم نیست💚سعی میکنم همسر و مادر کاملی باشم باوجود شاغل بودن.
😂 اگه تمیز بود میگفتم شاید از دستش در رفته پس سیستم همین بوده کلا

اره عزیز🤣🤣😅

هیچ وقت به آدما نگید"چرا اینقدر میخوابی؟""چرا انقدر جوش میزنی""چرا انقدر چاقی"تا کی میخوای درس بخونی""چرا برای چندرغاز میری سرکار؟""این همه تو خونه میمونی که چی بشه"و....  شایداون بین پریدن از یه ساختمون ۲۰ طبقه ، و بیخیال شدن از کاری که سالهاست براش تلاش کرده ،درس خوندنی که پر از فشار عصبی،فعالیت بدنی که نتیجه رو نمیبینه، بیماری که هر روز باهاش دسته و پنجه نرم میکنه و جنگی که راجع بهش با هیشکی حرف نمیزنه و سعی میکنه پیروز بشه ،.ویه حرف شما ممکنه اون لیوان صبری که با چنگ و دندون نگهش داشته...لبریز بشه.                                      ساعت ۱ بامداد ۹/۲۵ نی نی ام از پیشم رفت🖤😔💔                

اینا همه خوبه،مارا مهمونی دعوت کردن خونه همکار شوهرم دستشویی توحیاط بود ماهم تو ایوون نشستیم زنه مرغو تو روشویی شست وخورد کرد ،

میگن خدا روز قیامت ازتک تک کارات میپرسه واااای ب اون لحظه که ازم بپرسه کی دلتاااااااشکست ؟قیااااامت میکنم  

مووو🤢🤢منم چندباردیدم من بلند عوق میزنم مو دربیاد حالم خراب میشه...‌دیدم طرف قندگاززده نصفشو انداخته قندان یاجلو چشم اونروز طرف ته قابلمه فرنی و بادستش می‌گرفت دستشو لیس میزد بعد باهمون دست قند برداشت ازقندان....یا طرف گلوشون توسینک صاف کرد تف کرد🤢🤢🤢🤢🤮🤮🤮🤮🤮🤮🤮

چی چندش من بودم اصلا چیزی نمیخوردم کثیف

نه تنها نخوردم بلکه با صدای بلند گفتم ببین زن داییت بچه رو کجا دستشویی میگیره

همه برگشتن نگاه کردن و مادرشوهر اب شد قرمز‌ و صورتی  وابی شد به ترتیب😁 بعد تو گوش  برادرش یه چیزایی  گفت اونم رفت بهزنش  توپید زنشم از دور  میدیدم دستاشو تکون میده محک محکم و یه چیزایی  با حرص  میگه و مارو نشون میده

بعد گفتن که عروس  خانم  ناز نیا😑 سرپا نمیگیرفت دستاشومیشست

سر سفره غذا کشیدم و بازی بازی  کردم و نخوردم و اونا هم ناراحت شدن که نخورذم

و وقتی برگشتیم به مادرشوهرم کلی  حرف زدم که همچین کاری به عمرم نه دیده بود نه شنیده بودم این چه فامیلاییه من همچین فامیلی داشته باشمتو هفت تا سوراخ قایمش‌میکنم

و کلا نابودشون کردم فامیلشونو 

جیکشونم درنمیومد

و بعد اون هرگزززز‌ هرگززز با هیچ کدوم از اعضای  خانوادش رفت امد نکردم

بخاطر شلی تنبان یه نر و حفظ ایمان نداشتشون،منِ زن نمیرم تو گونی.عرزشی بازی  هم ممنوع
توی ی تاپیک خانمه میگفت فامیلمون قرمه سبزی رو ریخت تو جوراب ابشو گرفت کرد کوکو    

🤐🤐

دیر میشه اما دروغ نمیشه بلاخره روزی ادمای بد تقاص کاراشونو پس میدن🙂
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792