چندماه پیش آش نذری دادیم مادرشوهرمم بود
بعد سبزیش ی کم‌زیاد شد و از اون چندماه پیش تاالان هی مادرشوهرم مسخره میکنه ک اره اش مثل قورمه سبزی شد و فلان
میگم اون امامی ک من نذرش کردم قبول کرد هرچی باشه نذری بوده بقیه مردم خوردن ک
این‌عمدا میگه من حرص بخورم اخه شیش ماهه هی میگه واا
از اون روز تاحالا دیگه واقعا بی مزه شده هی میگه من ناراحت شدم تو خودم اما بروز ندادم
چرا میگه؟ حسودی ب چی میکنه ب اش نذری من؟؟ چ جواب دندان شکنی بدم
؟
بقیه مردم خوردن ک
مگه ایشون‌بابد بگه قبوله یا ن
ی چیزی بهش میگما اخرش
کاش اصن دعوتش نمیکردم برا نذری
ک ...... کشو 😡😡
بگو مادرجون شش ماه گفتین خسته نشدین خوب عوض این همه گفتن یه قابلمه آش بپزین دوقاشق ما بخوریم یاد بگیریم
جواب ندین به نظرم واگذار کنین همون امام جوابشونو بدن
دیگم چیزی بهشون ندین
یه کلام بگو وا مادر شش ماه گذشته هنوز شما تو فکر اشی
میگفتی من شمارا به عنوان بزرگتر دعوت کردم که از تجربه تون استفاده کنم نه به عنوان داور
بگو مادرجون ب جای این همه نیش و کنایه و تلف کردن وقتت بیا یه قابلمه اش بپز بهم یاد بده
اگه شما بزرگی فک میکنی کار من اشپزی من اشکالی داره بهم یاد بده ن اینکه انقد عقده ای بازی در بیاری 😒
دیدینش؟
عکس قبلیشم دیدین؟
