تاپیکتو خوندم فداتشم قبول دارم خیلی سخته ک از عشقت جدا بشی واقعا سه سال و نیم عمر کمی نیست اما باتوجه به شرایطتی ک از عشقت گفتی واقعا این ازدواج به صلاحت نیست ببین پسره اولا از خودت کوچیک تره این شاید الان بنظر خودت چیز مهمی نباشه اما بعد ها توزندگی به مشکل برمیخورین چون عقل پسرا از دخترا عقب تره ینی دخترا ۶ ۷ سال از لحاظ عقلی از پسرا جلو ترن از طرفی خانم ها بخاطر زایمان و این چیزا یکم زودتر از مردا شکسته میشن و...
دوم بحث مالیه ببین این قضیه کمی نیس ک بخای نادیدش بگیری ها الان خونه بابات راحت داری زندگی میکنی متوجه فقر نیستی الان تو این اوضاع چطوری میخای بااین پسر ازدواج کنی ؟ نه کار داره ن خونه دارع ن ماشین داره ن سرمایه داره تو فک کن میتونی با فقر و نداری و مستاجری کنار بیای؟ چند سال بعد ک بچه دار شدی چی میخوای جوابشو بدی؟ میتونی شرمندگی پیش بچه هاتو تحمل کنی؟ نمیگم حالا طرف مقابل خیلی پولدار باشع اما حداقل باید یسری چیزارو فراهم کنه دیگ مث رهن خونه، یه کار ثابت، یه سرمایه اولیه برا یه جشن کوچیک و...
مسئله بعد تفاوت فرهنگیتونه عزیزدلم بخدا این قضیه خیلی مهمه دست کم نگیرش تو الان از پشت گوشی بااون پسر در ارتباطی وقتی بری تو زندگی باهاش زیر یه سقف خیلی چیزا فرق میکنه اون موقع فقط تو نیسی ها خانواده همسرت و فک و فامیلاش هم اضاف میشن ک باید بتونی باهاشون کنار بیای و..
مسئله بعد خانوادتن ک ناراضین واین خیلی بده تو احتمال بده ۱ درصد بعد ها پشیمون بشی خدایی نکرده بخای طلاق بگیری خب اگ خانوادت طردت کنن به کی میخای پناه ببری ؟ تو شهر غریب میخای به کی پناه ببری؟
ببخشید طولانی شد عزیزم خیلی حرفا دارم برا گفتن