در پزشکی دردی وجود دارد به اسم درد فانتوم؛ بهش درد خیالی هم می‌گویند، اما خیالی نیست، واقعا درد می‌کند. بیمار واقعا درد می‌کشد، ولی از جایی که دیگر نیست. دستی درد می‌کند که قطع شده، انگشتی درد می‌کند که جایش بین تمام انگشتانش خالیست، آدمی که یادش هست اما خودش نه.. انگار نگاه می‌کند به جای خالی چیزی و درد می‌کشد، از نبودنش، از نداشتنش. از اینکه تنها خاطره‌ای برایش مانده و دردی که کسی نمی‌فهمد، جای خالی‌ای که کسی نمی‌بیند چون به گمانشان این‌ها همه دردی است خیالی...
چقد حال منه🥲
خیلی عاشق هم بودیم اما خیلی متفاوت بودیم نمیشد باهم بمونیم خودم همه چیو تموم کردم و تنهاش گذاشتم🥲
چاوان یعنی چی کوردی
گفت چرا تو اسمونی ک جز چن تا ستاره هست و چیز دیگ ای نیس زل زدی و لبخند میزنی؟
گفت اونی رو ک من میبینمو تو نمیبینی
گفتش مگه اون چیه؟
با لبخند و نفس عمیق گفت زلف پریشون ریخته روی چهره ی یار..!
منم ۸ بار بهش گفتم نه و در حد مرررررگ حالم بد شد
اما دیگه آخرین بار تصمیم جدی گرفتم و از خدا خواستم کمکم کنه از حضرت فاطمه خواستم کمکم کنه که برای همیشه تمومش کنم و کردم
چون میدونستم با عقاید اون نمیتونم بسازم و کنارش خوشبخت نمیشم گرچه خیلی عاشقم بود
الان دوماهه که هنوز برام سخت و گریه آوره که تموم کردم
هنوز تو بیوش قلب سیاهه
اما میدونم بهترین تصمیم رو گرفتم🥲خیلی باهم متفاوت بودیم🥲
ارسال نظر شما
تاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
