خودش اینو گفت بهم
حتی مبلغشم تعیین کرد
گفت هزارتومن صدقه بدم
یه جا کلیدی رو کلیدام داشتم اونم به عنوان دستمزد ازم گرفت
وقتی فنجونو خوند تموم یهو گفت اینو بده من اگر چیزی ازت نگیرم شب کنترلمو از دست میدم
گفتم پول میدم اگه میخوای
خیلی بد اخم کرد گفت من اصلا نه پول میگیرم نه ف_ا_ل
اینم که برات ارزشی نداره فقط گردنبند سنگت با ارزش ترین چیزته که مادرت داده
پس این جاکلیدیو بده من
دیگه واقعا روحی تو بدن من نموند انقدر دقیق گفت