2777
2789
عنوان

وقتی باردار بودم شوهرم منو ترک کرد خیلی چیزا عقده شد تو دلم

| مشاهده متن کامل بحث + 4643 بازدید | 107 پست
عزیزم گفتی خاهرو مادرش از بچه نگهداری میکنن.خودت نمیتونی ینی مشکلی چیزی هس ک نمیتونی؟

مشکلیزنیست خانوادم گفتن بچه رو بیار اینجا ولی خودم نخواستم که اون کاملا راحت بشه از بچه نگه داشتن من کلا بچه رو نگه دارم اونم بچرخه 

بچه‌ها، دیروز داشتم از تعجب شاخ درمیاوردم

جاریمو دیدم، انقدر لاغر و خوشگل شده بود که اصلا نشناختمش؟!

گفتش با اپلیکیشن زیره لاغر شده ، همه چی می‌خوره ولی به اندازه ای که بهش میگه

منم سریع نصب کردم، تازه تخفیف هم داشتن شما هم همین سریع نصب کنید.

چرا بچتو میدی به اونها، حیفت نمیاد. ؟؟  بچتو همیشه پیش خودت نگه دار، درسته سخته و زحمت داره، و ...

چرا ندم بهشون این بچه هم دختر منه هم دختر اون باید بفهمه بچه داشتن یعنی چی من دلم پر می‌کشه برای دخترم ولی زور داره برام بچه رو بچسبونم به خودم تونم بره برای خودش عشق و حال 

اشکال نداره عزیزدلم ولی مطمئنم ثوابش و بردی و لیاقتش رو پیدا کردی سعی کن هیچ چیزی نتونه باعث غم و ...

مزسی که انقدر خوب درکم می‌کنی از قضاوت شدن خیلی میترسم از اینکه بخوام همش توجیح کنم دیگران رو که چرا بچه شیر ندادم 

کاش دولت یه قانونی میذاشت تا ۵ سال اول هیچ زوجی اجازه بچه دار شدن نداشته باشه 😔😔😔

نخندین بهم هاااااا،این چهارمین باره که عضو شدم،،،،خنگم خودتونید خب من چمیدونم ۶-۷ سال پیش رمزم چی بوده ، تازه پارسالی رو هم یادم نمیاد 
ببین اگه ناراحتت کردم یا حس بدی گرفتی حلال کن ولی منم بچه هستم تو چنین شرایطی و الان دچار افسردگی خف ...

افسردگی نداشته باش عزیزم زندگی وسط یه پدر و مادر که صبح تا شب دعوا میکنن اصلا نباشه خیلی بهتره 

برای من پنج سال گذشته بود 😔


الان ۲۲ سالت نیست مگه ؟


چقدر زود ازدواج کردی ،،،،، خیلی اشتباهه ازدواج تو سن پایین 


تعهد خیلی کم میشه متاسفانه برای دو طرف

نخندین بهم هاااااا،این چهارمین باره که عضو شدم،،،،خنگم خودتونید خب من چمیدونم ۶-۷ سال پیش رمزم چی بوده ، تازه پارسالی رو هم یادم نمیاد 
افسردگی نداشته باش عزیزم زندگی وسط یه پدر و مادر که صبح تا شب دعوا میکنن اصلا نباشه خیلی بهتره 

متاسفانه پدر و مادر من فقط مونده که ی امضای محضری بزنن تا دیگه کلا رابطشون قط شه وگرنع کلا طلاق عاطفین منم یه دختر حساس و زودرنجم دپست زیادی ندارم اعتماد بنفسمو از دست دارم کسی ندارم باهاش حرف بزنم

مزسی که انقدر خوب درکم می‌کنی از قضاوت شدن خیلی میترسم از اینکه بخوام همش توجیح کنم دیگران رو که چرا ...

اصلا فکر ارزشمندت رو درگیر این چیزا نکن

تو قطعا خ برای خدا مهم و قوی بودی ک آزمایش سخت ازت گرفته

چون قطعا میدونی ک خدا باندازه ی ظرف وجودی هرکسی ازش امتحان سخت یا راحت میگیره

هرچه امتحان ها سخت‌تر یعنی آدم بزرگتر

پس بخودت افتخار کن و سعی کن همیشه دنبال این باشی ک تو انجام هرکاری فقط حرف خدا برات مهم باشه نه هیییچ کس دیگه ای

چون اونجوری حتما از امتحانت سربلند بیرون میای و به آرامش واقعی میرسی

مشکلیزنیست خانوادم گفتن بچه رو بیار اینجا ولی خودم نخواستم که اون کاملا راحت بشه از بچه نگه داشتن من ...

بله درست میگی اما اون ادم لیاقت بچه تورو نداره حیفه ک بااون باشه

بخند دختر....هیچکس ب غمت اهمیت نمیده....

خوب کاری کردی بچه رو کامل نیاوردی پیش خودت .بزار اونم  اذیت سه بچه‌ات هم بزرگ که بشه درکت می‌کنه فقط تو ازدواج عجله نکن اول از نظر مالی مستقل شو بعد ازدواج کن البته اگه خواستی

متاسفانه پدر و مادر من فقط مونده که ی امضای محضری بزنن تا دیگه کلا رابطشون قط شه وگرنع کلا طلاق عاطف ...

عزیزم تو یه انسان مستقل از پدر مادرتی اونا دوتا آدم بودن که دیگه نمی تونن به هر دلیلی باهم زندگی کنن ولی هنوز هم پدر و مادر تو هستن و تو یه آدم مستقلی سعی کن یه زندگی خوب برای خودت بسازی یه حال خوب برای خودت بساز 

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778

جدیدترین تاپیک های 2 روز گذشته

چی بگم به شوهرم

0mah77 | 54 ثانیه پیش
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های امروز