کدومو بگم انقد زیاده 🗿😂😂
مثلا ما تو کلاسمون یه اشکان خیالی ساخته بودیم 😂😂😂
یه بار دبیر دینییی اومد سر کلاس
چادر ایناشو جمع کرد اومد بشینه یهو ما داد زدیم اشکاان
هعیی نشستی رو اشکان
این بلند شد با هول زیرشو گشت چادرشو جمع کرد دنبال اشکان له شده میگشت 🗿😂
بعد رفت دفتر گفت اینا تو کلاس پسر میارن 😐😐
مدیر خیلی جدی اومد بالا تو کلاس دنبال اشکان میگشت
هی از پنجره بیرونو نگا میکرد
پشت در 😐😂😂😂