من هفت ماهه تو رابطه ام و خیلی خیلی دوستم داره ، بی نهایت، از رفتارش مشخصه اصلا ذوقی که از بودنم میکنه یا از خود گذشتگی که میکنه قربون صدقه ای که میره و…، حالمونم باهم خوبه و برای هم کافی هستیم درکل..
ولی یه اخلاقش که میخوام نظرتون رو راجبش بدونم، همش میخواد محبت منو بخره ینی ازش دور که میشم شروع میکنه بهونه گیری های مسخره، هی خودشو میزنه به مریضی بعد میرم پیشش میبینم حالش خوبه، من واقعا بهش محبت میکنم ولی خب ادمیزادم دیگه بالاخره.. مثلا دیشب داشت باهام صحبت میکرد در مورد احساساتش میگفت ازینور من واقعاااااا داشتم بیهوش میشدم ولی داشتم تحمل میکردم که حرفاشو بزنه بعد بگم خب من دارم بیهوش میشم که دلش نشکنه، یهو وسط تایپ کردنش چون متن پیامش طولانی بود من واقعا خوابم برده و نفهمیدم، صبح بیدار شدم میبینم از خود صبح خوابش نبرده چون فک میکنه برای من مهم نیست... الان نظر شما چیه راجب اینجور رفتاری؟ میگم که محبت بهش خیلی میکم ولی درکل اون خیلی از من احساساتی تره من چون وابستگی به پدرم. و خانوادم نداشتم از بچگی تحملم ازش بیشتره خیلی، همش تشنه محبتمه