2777
2789
عنوان

دختر خانومای مجرد و ناامید بیاید

1571 بازدید | 70 پست

میخوام یه چیزی براتون تعریف کنم که ببینید هممون تقریبا شبیه همیم پس تنها نیستید

من با اینکه قیافم خوبه و درس میخونم و شاغلم و خانواده ی خوبی هم دارم ولی هیچ وقت هیجکس منو نپسنیدیده:)

هرکی اومد خاستگاری من دقیقا جزوه دسته ی پسرایی بود که من نمیخواستم(ملاکمم پول نیست فقط) با اینحال حتی اوناهم از من خوششون نمیومد

خیلی سرشکسته شده بودم جلوی خانوادم.منی که انقدر ادعا داشتم همیشه فقط جواب رد شنیده بودم.هرکی میومد خاستگاریم میرفت و هیچوقت نمیومد و من جلوی خانوادم خیلی خجالت میکشیدم با اینکه خانوادم میگفتن حالا زوده و قسمتت نیست و اینا ولی با خودم میگفتم حتما اینارو میگن دلم نشکنه

منی که از همه ی دخترای محلمون شرایط بهتری داشتم حالا تنها مجرد اون محله ام.با اینکه قیافم بد نیست ولی هیچکس از من خوشش نمیومد

عروسی هر دختری میرفتم میدیدم شوهرش دقیقا همون ملاک هایی رو داره که من میخوام و خیلی ناراحت میشدم کلا افسردگی منو گرفته بود.میدیدم دختره که شرایطش خوب نیست پس چرا رفتن خاستگاری این ولی با اینحال خاستگاری من نیومدن

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

این اواخر واقعا لجم گرفته بود و فهمیدم با خاستگارای سنتی من فقط حالم هی بد و بدتر میشه پس خودم باید یکیو پیدا کنم

ولی از شانس بدم سمت هرپسری رفتم یا قیافمو نپسندید و اصلا بهم فرصت نداد خودمو بهش ثابت کنم و ازم فرار کرد یا رابطه جنسی خواست و من ازش فرار کردم

جدی جدی دیگه توانم تموم شده بود


با پسرا هم تنهایی حرف زدین موقع خاستگاری یا موکول میکردین ب جلسات بعدی ک انتظار اومدنشونو داشتین؟؟&n ...

اصلا من پسری ندیدم:)

مادراشون از من خوشسون نیومد

از همین ناراحت بودم که چرا بهم فرصت ندادن و فقی ظاهرو دیدن

اصلا من پسری ندیدم:) مادراشون از من خوشسون نیومد از همین ناراحت بودم که چرا بهم فرصت ندادن و فقی ظ ...

اگر پسره رو ندیدی چطور اومدن برای خاستگاری وقتیم میان نمیپسنده مادر شوهر 


میگم یعنی اگر قراره نپسنده چرا میان وقتی خود پسره هم نیستش😐😐

همه دوستام یا عسق داشتن یا ازدواج کروه بودن و من تنها موندم

حسودیم شده بود

آخه من همیشه تنها بودم

خانوادم زیادی رو مستقل بودن من حساب کرده بودن و تنهام گذاشته بودن

من دلم نمیخواست تنها باشم.دلم همدم و رفیق میخواست

دوستام هیچوقت کنارم نبودن

این اواخر واقعا با خودم لج کردم گفتم حالا که هیچکس خوبیه منو نمیبینه منی که انقدر حروم و حلال و تعهد برام مهمه پس بزار بد باشم

اگر پسره رو ندیدی چطور اومدن برای خاستگاری وقتیم میان نمیپسنده مادر شوهر  میگم یعنی اگر قرا ...

به نظرم واسه تفریح میرن خواستگاری 

از یه جایی به بعد ما خواستگار اینجوری راه نمیدادیم

اگر پسره رو ندیدی چطور اومدن برای خاستگاری وقتیم میان نمیپسنده مادر شوهر  میگم یعنی اگر قرا ...

چون رسممونه

اول مادرش میاد خاستگاری جلسه دوم پسرو میارن

یه بارم گفتم سنت شکنی کنیم خانواده طرف خوششون نیومد از حرفمون و بیخیال شدن

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792