2777
2789
عنوان

بی احترامی مادرم به شوهرم

| مشاهده متن کامل بحث + 2076 بازدید | 46 پست
ما نمیتونیم پدر مادرامون رو تربیت کنیم  ماه رمضانه عزیزم ببخش تا خدا هم تورو ببخشه  ...

همیشه بخشیدم و باز رفتم و همین چرخه تکرار شده عزیزم واقعا کم آوردم 

بچه ها باورتون نمیشه!  برای بچم از «داستان من» با اسم و عکس خودش کتاب سفارش دادم، امروز رسید خیلی جذذذابه، شما هم برید ببینید، خوندن همه کتابها با اسم بچه خودتون مجانیه، کودکتون قهرمان داستان میشه، اینجا میتونید مجانی بخونید و سفارش بدید.

دقیقا همینه دو تا پسر داره آشغال ،بازم سنگ اونا رو به سینه میزنه واقعا درک نمیکنم چرا انقد بعصی مادر ...

هی دختر جان کلا حکایت ایران ما همینه پسرها رو همچین میکنن تو ......که اینگار چه خبره بعد بذار یه روز مریض بشن ببین همین پسرها جرات دارن تکون بخورن 😏😏😏😏جالبه بعد میگن دخترشی پاشو برو 😑😑😑 فقط تنها د۵ایی که میتونستم بکنم همین بود که یکروز،مادرت بفهمه دختر یعنی چی 

هیچ وقت دل مادرت رو نشکن کاش یکم صبوری میکردی چی میگفت مثلا خب چرا شاید توقعی داره که برآورده نشده& ...

خیلی صبوری کردم عزیزم هیچوقت دلش نشکستم همیشه احترامش دارم ،هر خواسته ای داشته براش انجام دادم ،ولی این بی احترامی ها رو واقعا درک نمیکنم چون شوهرم همه جوره خونوادمو حمایت کرده همیشه 

همیشه بخشیدم و باز رفتم و همین چرخه تکرار شده عزیزم واقعا کم آوردم 

یه مدت نروشده دو سال نه مناسبتی بهش زنگ بزن نه خبر بگیر نه برو خونش بذار بفهمه رفتارشبد بوده حکایت مادر،شما حکایت مادر منه جالبه همسرم همیشه تو گرفتارهایمادرم نفر اوله واسه کمک کردن 😑😑😑😑 شما همین کار بکن 

خدایا ببین چه دوره‌ای شده که مادران دارن به زندگی بچشون حسادت میکنن

اره بخدا با اینکه من۱۴سال بایه معتاد زندگی کردم وسط جهنم بودم الان ۵ساله دوباره ازدواج کردم و زندگی خوبی دارم ولی اصلا نمیتونه منو و شوهرمو ببینه 

ندیده بودم مادر به زندگی دخترش حسادت کنه چقدر عجیب!

بقرآن من مادر مث مادر خودم ندیدم انگار فقط منو دنیا آورده ما ۴تا بچه ایم همیشه فقط من به دردش خوردم و بقیه که تماشاگر بودن عزیزتر بودن

متاسفانه با بچم حرف میزد و حرفامون شنید عزیزم خیلی ناراحت شد و حالش بد شد 

سخته خدایی اگه واقعا همسرتون مرده خوبیه یه مدت خونه مادرتون نرید و اگه تماس گرفتن خیلی با احترام بگید مادر جان من خونه ایی که به مردزندگیم بی احترامی کنن قدم نمیذارم اگه گوش عزیزه مادر من گوشوارش همه باید عزیز باشه 

خیلی خوب کاری کردی جوابشونو ندادی چون احترام مادر واجبه  اما من واقعا توانایی ندارم کسی ...

دقیقا میدونه حساسم به شوهرم و خیلی بی احترامی میکنه ،مثلا روز دانشجو زنگ میزنه به نوه هاش تبریک میگه بعد شوهر من مهندس میگم مامان زنگ بزن به حامد تبریک بگو میگه عمرا امشبم که عملا زل زد توی چشام بی احترامی کرد هنوز دارم از حرفاش آتیش میگیرم

خیلی کنجکاو شدم ببینم دقیقا چی گفتن که  میگین از حرف امروزشون شاخ درآوردین؟!شاید اگه بدونیم چی میگن یا چه ایرادی از همسرتون میگیرن بهتر بتونیم راهنمایی تون کنیم

گفتن از حقیقت اون هم درست زمانی که به ضررته عین شرافته ....اینطور نیست؟!

[QUOTE=281824032]سخته خدایی اگه واقعا همسرتون مرده خوبیه یه مدت خونه مادرتون نرید و اگه تماس گرفتن خیلی با احترام بگی ...[/QUOTEمن ازدواج دومم عزیزم شوهرم خیلی خوبه ولی از بی احترامی های مامانم خسته شدم ۱۴سال با یه معتاد زندگی کردم انگار اون موقع که بدبخت بودم رفتارش بهتر بود الان خار شدم رفتم توی چشاش

ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792
پربازدیدترین تاپیک های امروز