کراشم مدیرمه،همیشه یجورایی نخ میداد اما من تصمیم گرفتم تبریک سال نوی عاشقانه براش بفرستم و اون پیاممو دید و ضدحال زد و بی محلی کرد
منم خیلی چند روزه حالم بد بود همش تو فکر این بودم از زندگیم دورش کنم یا مدام فکر میکردم چطور بعد تعطیلات که رفتیم سرکار همش جلو چشممه بهش فکر نکنم
تا اینکه امروز زنگ زد حال و احوال کرد،منم باهاش سر سنگین بودم.
گفت میخوام برم کنسرت شمام منو همراهی میکنی؟😭😭😍😍وایییییی بعدم گفت بهتره من بیام دنبالتون اگه مایلید
میشه دعا کنید همه چی خوب پیش بره🥺🥺🥺🥺🥺🥺🥺
یعنی چند ماهه روز و شبم در انتظار این لحظه بود الانم حتی استرس بعدشو دارم