اومدیم شهرستان خونه مادربزرگ شوهرم، من چون سنگ کلیه دارم نباید روزه بگیرم، مادر بزرگ و پدربزرگ همسرم هم روزه نمیگیرن. هرروز من و بچه کوچیک های فامیل میشستیم دور هم با مادر بزرگ پدربزرگ غذا میخوردیم، ولی امروز هیچکس نیست، مادربزرگ هم رفته عیددیدنی جایی فقط پدربزرگ خونه است که خوابه ایشونم، منم روم نمیشه برم آشپزخونه غذا بذارم یا اصلا بگردم ببینم چیزی هست یانه، سال اولیه که اومدیم موندیم خونشون. شوهرم که کلی کار داره خونه نیست. چیکار کنم به نظرتون؟
خودمم تو فکرم بود برم غذا از بیرون بگیرم هم برای خودم هم برای مادربزرگ پدربزرگ ولی اصلا غذای بیرون ن ...
ن بگیر تو همون پارکینگ یا حیاط بخور نبینن
|•همون بگویاسی•| |•پیوسته در تاریخ ساعتی فرا میرسد که در آن، آنکه جرئت کند و بگوید دو دوتا چهارتا میشود، مجازاتش مرگ است•| |•از دور ریختن قواعدی که به من تلقین شده بود، آرامش مخصوصی در خودم حس میکردم•| goftino.com/c/xJbnEE
اصولا اینجوری بود که عمه های شوهرم یا مادرشوهرم برای سحری شون و شوهرم غذا میپخت یک مقدار هم میذارن برای ما چندتا برای ناهار. احتمال خیلی زیاد غذا برای ما داخل یخچال هست ولی مادربزرگ نیومده خونه زشت نیست من ناهار داغ کنم بخورم؟