2777
2789

من سهیلم،سال ۴۳ بدنیا اومدم..تو یه خانواده ۱۸ نفره!درسته!۱۸ نفره! ۴ تا خواهر و برادر ناتنی داشتم که از زن اول بابام بودن،نرجس خانم!من کوچکترین پسر بودم!۶ تا برادر داشتم برادر ناتنیم خالد که از هممون بزرگتر بود،برادرای تنیم محمد،یونس،بردیا،میعاد،یاور خواهرای ناتنیم خدیجه،خجسته،خرشا خواهرای تنیم محلا،دلیله،حلما،زبینده،جلیله،سودابه

خواهر ناتنیم که از همه بزرگتر بود نشون کرده بود و سنش داشت میرفت به ۲۰ و غر میزد شما فلان فلان هستید جهیزیه جور کنید برام

پدرم یکی از دستاش قطع شده بود نمیتونست کار کنه

۴ تا برادرای بزرگترم زن گرفته بودن یکیشون کرمان بود بقیشون تهرون و صد سالی یه بار سر نمیزدن به پدرشون

۲ تا برادر بزرگترم که مجرد بودن علاف بودن و کار نمیکردن

همونجا تصمیم گرفتم برم تهران تا کار پیدا کنم

اتوبوس حرکت کرد به سمت تهران!

ارومیه کجا تهران کجا!!!

رفتم تهران کار پیدا کردم!اونم چه کاری!تعمیر کاری!با اینکه هیچی بلد نبودم قبول کردم و مشغول به کار شدم اوستام یه چیزایی یادم داد که حرفه ای شدم!خدا رحمت کنه اوستامو!اسمش سید عباس حسینی بود!سال ۵۰،۵۰ سالش بود!اوستام اگه الان زنده باشه ۱۰۲ ساله میشه!

من هر ماه حقوقم میفرستادم برا خانوادم اوستام قبول کرده بود تو زیر زمین مغازه بخوابم،یه پولی برا خودم پس انداز میکردم

به جرئت میتونم بگم چیز خاصی نمیخوردم غذا،صبحونه و ناهار و شامم یه نون بود و چای!

اوستام خودش بهم الفبا یاد داد!وقتی خوندن یاد گرفتم رو ابرا بودم،اوستام ادم خیلی با سوادی نبود خودش تا سوم خونده بود!از اون مدرسه ثبت نام کردم و گفتم فقط برای امتحانا میام.خودم با پس اندازی که جمع میکردم کتاب میخریدم میخوندم

بعد ۲ و نیم سال ۹ سال و نیمم بود خواهر کوچیکم نامه نوشته بود برام که جهیزیه خواهر ناتنیم بلاخره جور شده و قراره ۲ ماه بعد عقد کنن برن سر زندگیشون

بعدها ابجی کوچیکم باز برام نامه نوشت و قرار شد من یه هفته برا عروسی برم ارومیه

از این نگذریم ابجی ناتنیم وقتی بابام گفت سهیل اینارو جور کرد گفت خب وظیفه!شاخ در اوردم‌!من ۹ سال و نیمه وظیفمه؟دوباره سیس گرفتم!اره!وظیفمه مردم!وایسا،مگه  

خاله ام نمیگفت پسرا ۱۵ سالگی مرد میشن ؟

ولش کن بگیرم بخوابم!

من مثل چی کار کردم جهیزیه ۹ تا خواهرم دادم تا ۱۶ سالم شد شدم دلباخته یه دختر ۳ سال کوچیکتر خودم،تو ختم،دو بار رفتم خواستگاریش بعدها رفتیم سر خونه زندگیمون خدا بهمون ۴ تا بچه داد ، ۳ تا دختر، یدونه پسر

من تا لیسانس رو گرفتم با اینکه متاهل بودم

الان من ۶ تا نوه دارم،۲ تا نوه پسر،۴ تا نوه دختر


دوستان گل به نام خدا من دختر دومی سهیل هستم 🤣

تو‌چشات‌معجزه‌میکرد‌حالا‌شدی‌موجب‌این‌درد:)

الان که دارم اینو برات می‌نویسم، کاملاً رایگانه، ولی واقعاً نمی‌دونم تا کی رایگان بمونه!
من و دخترم بدون حتی یه ریال هزینه، یه ویزیت آنلاین از متخصص حرفه‌ای گرفتیم. کامل بدنمون رو آنالیز کرد، تک‌تک مشکلات رو گفت و راه‌حل داد.

خودم کمر و گردنم خیلی مشکل داشت، دخترم هم پای ضربدری و قوزپشتی داشت… و باورت میشه؟ همه‌ش رو درست کردیم!

اگه تو یا یکی از عزیزات مشکلات اینجوری دارید، همین الان تا دیر نشده نوبت ویزیت 100% رایگان و آنلاین از متخصص بگیرید.

:) ولی عمه هام خیلی بهمون بدی کردن تمام زحمتای بابام نادیده گرفتن

نمک نشناسی...

بیشعوری....

و...

ددیگه شور اینارو دراوردن...

🙂هی

                              @_پناهک_                                                               آب و نون چیه!؟ قد هوا لنگتم:)       
ارسال نظر شما

کاربر گرامی جهت ارسال پست شما ملزم به رعایت قوانین و مقررات نی‌نی‌سایت می‌باشید

2790
2778
2791
2779
2792