روز قبل از عید گف میخام با دوستام برم مسافرت تواین 7سال هیچوقت مجردی نرفته بود امسال رف قرار بود شوهرم ماشین ببره بقیه خرج بدن فقط اما اونجا که رفتن گفتن خرج خودتو خودت بده منم حرصم گرفت گفتم مگه من کمتر از تو بودم که بخام برم مسافرت حالا که تصمیمت بر خرج کردن بود خب خودمون میرفتیم چرا دیگه دوستاتو بردی هی اعصاب خوردی کردم واقعا حرصم گرفته بود چون خودمونم 6ماهه هیجا نرفتیم بعد شوهرم الان داره میاد گف وسایلتو اماده کن رسیدم میریم مسافرت باهم حالا عذاب وجدان گرفتم میگم کاش نگفته بودم😓اخه داریم خونه میسازیم دس و بالمونم تنگه