به هر چیز خوبی که قبلاً فکرش رو میکردم و دل شاد میشدم الان بی تفاوتم و بدتر از اون حس بدی دارم
هیچ کاری دوست ندارم بکنم
غذا بخوام بپزم میگم ولش کن
شیرینی دوست داشتم بپزم همش میگم ولش کن
حتی اپیلاسیون نمیرم
حموم دوست ندارم برم انگیزه ندارم
مهمونی نمیرم دوست ندارم کسی بیاد خونه مون
خسته م خیلی
بابت حرفهای شوهرم زود عصبی میشم
با مامانم گلاویز میشم
قبلا روزی یه دفعه ماشین و برمیداستم بچه هامو میبردم دور دور
الان کلا ن