اره برای دخترم تازایمانم نرفتم بعدشم جنون بعدزایمان گرفتم نشدبچموشیربدم رفته بودم عمه هام گقته بود.یکی ازاون گوااگفته بودمنم توسن بالاازدواج کردم بلدنبودم شیربدم ازش متنفرم کتکایی ک توبچگیم زدتوهیناتحقیرا
برا منم همینن هنچین بچه داداشمو بالا میگیرن انقد از طلاس ب بچه های من توهین میکنن خواهرم ازدواج کرد انقد کارا براش کردن اونوقت منو حتی با دلخوش را ننداختن شوهرمو اونجوری مث شوهر خواهرم تحویل نمیگیرن همچنین منو احترام نمیزارن بهم کم گذاشتن خلاصه برام همشم از چشم مادرم میبینم چون اون اونا بالا میبره یبار نشد از منو شوهرم تعریف کنه مارو بالا ببره منم دلم شکست ازشون گفتم خدا ب درد من کرفتارشون کنه خدا تحویلشون نگیره عزت و احترامشو ببره
ارسال نظر شما
این تاپیک قفل شده است و ثبت پست جدید در آن امکان پذیر نیستتاپیک های به روز شده
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
1 دقیقه پیش
پربازدیدترین تاپیک های امروز
داغ ترین های تاپیک های 2 روز گذشته
داغ ترین های تاپیک های امروز
