خواهرم ۲۰ سالشه و الان پشت کنکوره سال اول پدرم فوت شد و اصلا کنکور شرکت نکرد سالای بعدم رشته دلخواهش قبول نشد،حالا مامانم هی روی مخ بیچاره راه میره ازدواج کن ،تا وقتی ک پدرم بود مامانم میگفت شوهر بَده و فلان حتما درس بخونین و اصلا ب شوهر کردن فکر نکنین الان میگه ک نه اون موقعه بچه بودین نخواستم ک راه غلط و برین...یجوری ک منو خواهرم نسبت ب پسرا و مردا کلا ترس داشتیم...
الانم ب خواهرم میگه زندگی معلوم نیس شاید من امروز باشم فردا نباشم چرا میخوایی ازدواج نکنی و تنها بمونی اخرش باید همه ازدواج کنن !.خدا کنه امسال خواهرم قبول بشه چون واقعا تنها راه نجاتش از این حرفای مامانم مستقل شدنه هرچند با حرفاش ذهنشو بهم میریزه و نمیرازه درسشو بخونه... میشنی باهاش منطقی هم حرف بزنی میگه تو بچه ایی و متوجه نمیشی و دخالت نکن 😐 میدونم منم سال بعد قبول نشم همین بلا هارو سر من میاره قراره بیاره ای کاش فقط یکم آدمو درک میکردن و میزاشتن هرکی هر جور دوست داره زندگی کنه 🥲