زندگی عادی نمیشه برگشت اما با قرص کنترل میشه
نمیشه که کل ۲۴ساعت کنارش بشینی مراقبش باشی شاکی میشن میفهمن تحت نظرن بدتر لج میکنن داروهاشونم نمیخورن.حتی روزایی که قرصاشو نمیخورد میریختیم تو غذاش ولی اخرسر خودش چک میکرد که دارو نریزیم ۱ هفته اخر قرصاشو نخورد بستری هم که بزور باید میبردیم😢 قرص برنج تهیه کرده بود اخرین بار.پدرمم داره ولی جدا زندگی میکنه
خواهرم ۲۴سالش بود.پدرم از۱۸سالگی اعتیاد داشت توهمش از نوع پارانوئیده یعنی به زن و بچشم شک داره یه ویلا داریم اونجا زندگی میکنه مادرمم جداشده.سن شروعش رو نمیدونم ولی فک میکنم از همون جوونی داشت تمااام ثروتشو ازدست داد به وضع بدی افتاد تا شوهرم اجازه داد تو ویلامون زندگی کنه البته اونجارم نابود کرده میسوزونه کثیف میکنه خیلی نامتعادله
چیشد خودکشی کرد بهش دارو ندادین یا خودش یواشکی بیرون میریخت چند سالش بود ، بیمار ما خودش رو میزنه خودشو میکوبه به در و دیوار خیییلی وحشتناکه کاش راحت بشه ، عزیزم میشه حوابمو بدی ودرخاست دوستی منو قبول کنین
بیمار ما هم هنوز صدا میشنوه مدام با خودش حرف میزنه ، از ۱۳و نیم سالگی بدون اینکه زندگیش استرس خاصی داشته باشه با شروع نوجوانی شروع شد و در کل فامیل فقط یکی از عمو هام بیماره که الان پیره و مراکز نگه داری زندگی میکنه ،اونم از سن پایین شروع شده بوده
