شوهرم خیلی بی عرضه هست خانوادش یه رفتاری کنن چه با من چه خودش رودروایسی میکنه بهشون بگه و پیش من میگه اره کارشون بد بوده و... ولی جلوشون انگار موش میشه کلامی حرف نمیزنه
فقط میتونم بگم خداصبر بده . کاش میشدن این شوهرا برن مشاوره مال من هروق گفتم بریم باهم منم نیاز دارم گفته مگ من روانیم بخدا اینقد خستم از رفتارش حرکتش حرف زدنش دلم میخاد بخابم صبح بلند نشم دیگ نمیشکم ازبچگی سختی بکش اخرشم خدا یه نفهمو سرراهت بذارع
ديروز ميگفتم خدايا يا اين شوهر منو بكش از دست اين زندگي و خونه خلاص بشم يا بهش پول بده از اين خونه خلاص بشم
دخترم ميگفت مامان سريع از خدا معذرت خواهي كن ديد پشيمون نيستم از حرفم
برگشته ميگه خدايا اين مامان من بي عقلي كرد ازت خواست بابامو بكشي ولي شما حرفشو گوش نده😅😅
دیشب سال تحویل خونه ی مادرشوهرم بودیم برادرشوهر داشت بحث سیاسی میکرد هما اعتراض کردن
شوهر منم خیلی کشش میده نگاش کردم بهش میگم تموم نکنی میرم خونه ها
برادرشوهر برگشته میگه هر چی ناراحته به سلامت 😐😐
شوهر هام که اینجور مواقع مترسک میشن ،انقد حالم بد شد لحظه سال تحویل همه دعای خیر میکنن من دعا کردم این آشغال یا بمیره یا برای همیشه لال بشه از خواهر شوهرام بدتره
از دست شوهرم به اين دليل عصبي بودم كه مم بخاطر عيد خونه رو تميز كردم من به بچم ميگم من مبلارو پاك كردم نشين نميشينه ديگه يا تو پذيرايي بدو بدو نكن نميكنه
خواهر زادش بختطر اينكه با مادر شوهرم يك ساختمان مشترك زندگي ميكنيم رفت اومد رفت اومد زفت اومد كفرم درومد عصباني شدم گفتم خداياي يا شوهرمو بكش يا بهش صروت بده تا بالاخره من از اين خونه خلاص بشم
بچمم تو اين خونه آرامش نداره
سر سال تحويل موقع دعا كردن ديدم از خدا خونه خواست تا از دست بچه ي عمه اش خلاص بشه
ميگفت خدايا بهمون خونه بده تا از دست بچه عمم خلاض بشم ميگفت خدايا اخه اين اعصاب منو خرد ميكنه خونه بده تا كمتر حرص بخورم
هممون یکی از یکی بدبخت تر خدا خودش بهممون رحم کنه شوهرارو ادم کنه خدا همه رو خوشبخت کنه ماهم همچنین بخدا از بس میزیزم تو خودم قلب درد گرفتم سنی هم ندارم ولی از درون پیر شدم میبینم ک خیلیلا هم از زندگی میلانن ببشتر نا احت میشم عضه میخورم
