خیلی بد حرف زدم گفتم چرا فکر من رو نکردی و جدا شدی و الان ادای مادر دلسوزا رو درمیاری؟؟
تو اخلاق بابام رو می دونستی و جدا شدی یعنی عملا من رو وسط این همه مشکل تنها گذاشتی!!الان برای چی من رو میندازی وسط که با بابات حرف بزن که بیایی پیش من!!!
بعد بابام برا اینکه تو رو نبینم من رو میبره شهرستان تو خونه شلوغ مادربزرگم...الان در درمانده ترین حالت زندگیمم..🥺
برو معذرت خواهی کن
سرزنشش نکن
خودش به اندازه کافی عذاب میکشه
مادرت حق زندگی داره،بخاطر تو مجبور نیست بسوزه و بسازه
تو هم خودت به فکر خودت باش راه حل پیدا کن
حق داری عزیزم ولی بیشتر مادرت حق داره،براش خوشحال باش که خودشو نجات داده و بهش عذاب وجدان ندهههه
مادرت نتوسته زندگی رو تحمل کنه .نباید این حرف رو میزدی عزیزم .زن تا یه جایی تو زندگی می مونه ،صبرش لبریز بشه میره .از دلش در بیار ،تقصیر مادرت نبود
عصبانی بودی یه چیزی گفتی
برو از دلش دربیار گناه داره طفلی
قطعا دلش شکسته.
کسی که جدا شده قطعا شرایط تحمل کردن رو نداشته. دیگه جونش به خرخره رسیده.
عزیزم سرزنش نکن خودتو خوب تو هم حق داری برو غز دلش در بیار و معذرت خواهی کن
معلومه مادرت خیلی احساس تنهایی می کنه که گفته بمونی .خیلی دلش می خواد پیشش باشی .معذرت خواهی کن ازش عزیزم .
آخی گناه داره چقدر سخته یکبار زندگی میکنی ولی چون مادری همه توقع دارن بسوزی و بسازی تا عمرت تموم بشه.
تو هم حق داری البته. واقعا شرایط سختیه چون دوتاتون حق دارید.
درک کردن و انتظار رفتار عاقلانه از شما که بزرگترین آسیب رو تو این جریان دیدی یکم زیاده برات..پس از در اخلاق و محبت وارد شو که راحت تره..اونم رنج زیادی متحمل شده مطمئن باش
پس مرحم هم باشید..
