عزیزم منم حسادت داشتم یک روز تو حرم امام رضا یک سخنرانی گفت هر وقت به کسی حسودیتون شد بدونین و با خودتون بگین خدا بهش داده و خودش کاره ای نبوده و این نعمت از خدا بوده که به اون رسیده .از اون روز من وقتی کسی چیزی داره که دوست دارم .به خدا میگم خدایا این نعمت تو بهش دادی من به اون حسادت نمیکنم از تو میخوام به من هم مثل اون ببخشی .خیلی آروم میشم وقتی اون نعمت و از خدا میبینم امیدوارم تونسته باشم منظورم و برسونم
منم حسودی میکنم . چند بار تو تاپیک دیدم بعضیا به ازدواج دیگران حسودی میکنن از اینکه خودشون ازدواج نکردن و دیگران زودتر ازدواج کردن . من تنها چیزی که حسودیم نمیشه ازدواج و بچه دار شدن دیگرانه. اصلا دوست ندارم ازدواج کنم و بچه داشته باشم خداروشکر سر این موضوع حسود نیستم ولی به بعضی چیزها حسودیم میشه
بله منظورتو فهمیدم ولی من هیچ امیدی به هیچ خدایی ندارم
عزیزم اینجوری نگو ما هر چیزی که داریم از خداست .شما همین دست و چشم و هر چیزی که الان داری باهاش تایپ میکنی خود به خود به وجود نیومده الان ناراحتی اینطوری میگی .یک سر برو ببخشید تیمارستان یک نفر که عقل نداره ببین چطور رفتار میکنه کلی نعمت داری که وقتی تی
ناراحتی فراموش میکنی .همه الان مشکل دارن .عزیزم به نظرت این همه نظم در عالم خود به خود به وجود اومده اصلا امکان داره منکر خدا شدن ؟کفر تنها گناهی هست که قابل بخشش نیست .من مشکلت و نخوندم امیدوارم آروم بشی و بتونی توبه کنی .موفق باشی گلم