نوشتم تو پستهای قبلیم...میخاد بره خونه مامانش تو شهرستان کنگر بخوره لنگر بندازه...پسرمم میبره..منم میرم البته دو روزه برمیگردم...اونم گفته تو برگرد ولی من میخام پیش مامانم اینا بمونم...من ۱۴ رفتم...دیگه نمیخام خودش و مامانش گه بزنن به تعطیلاتم...حالا هم احساس گناه گرفته..میگه پاشو بریم برات خرید کنم...انگار من محتاج اون یه مانتوام..