خواهر شوهرم خونشون نزدیکه به ما هر موقع بیرون کار داره بچش میزاره پیش من نمیدونم چیکار کنم چجوری بگم من نمیتونم بچه نگهدارم بچش هم ۵سالشه پسر شیطونیه خیلی ،برای هیچی با من نیست نه بیرون رفتن محل نمیزاره کلا فقط وقتی میخواد بچش بیاره زنگ میزنه بهم
بعد شوهرم میگه مگه چیه چه اشکالی داره همش ماهی ۲_۳ باره بعد من اصلا حوصله بچه ندارم بدم میاد
بعدم حی پرستار بودن بهم دست میده خیلی بده
شوهرمم میگه پسر خواهرمه و خیلی دوسش داره میگه چه اشکالی داره دیوونم کرده
ماهی دو سه باره؟ یا بیشتر؟
خب اگه بیشتره رو نده
زنگ زد جواب نده بعدا بگو بیرون بودم
ارتباطت با خود بچه چجوریه؟
بگو بشین نگهش دار خودتم برو بخواب
واقعا ماهی دو سه بار چیزی نیست شمام تمرین صبر و بچه داری می‌کنید.😁
خب بهش بگو بچت خونه رو میریزه بهم منم حالم خوب نیستم یا پریودم فلان حوصله خونه جمع کردن ندارم
رو نده بهش بابا پس فردا عمرا یبار بچه ت رو نگه داره
تقصیر خودته اون اول اومدی خودشیرین بازی دربیاری تعارف کردی اونم بدش نیومده ،یکی‌از اشناهای ماهم این بلا سرش اومده خودش اول رو داد و خودشیرین بازی در اورد برای همین میگن با فامیل شوهر صمیمی نشید هقچوقت فامیل نمیشن
ب شوهرت بگو هروقت قبول کردی ا طرکارت پا میشی میای بچه رو می‌بری از خونه بیرون تا شب باهاش سرگرم میشی خونت مهمون سرا نیست ک
ب جاریتم مستقیم زنگ بزن بگو وقتی بچه رو بذاره من نگه دارم باید از من بپرسی میتونم یا نه
ن اینکه ب شوهرم زنگ بزنی به شم بگو دیگه نمیتونی نگه داری رودربایستی نداشته باش بابا
