سلام ،از تمام شدن ارتباطم با آقایی چند روزه که میگذره …آخرِ ارتباط بی ادبی نبود،بی حرمتی نبود،
اما متاسفانه ایشون وقتی میخواست جدا بشه کمی غرور منو خدشه دار کرد (من هم در زمان ارتباط کاستی هایی داشتم )
ایشون پسر پخته و من دختر بی تجربه ای بودم
هر دو خانواده دار بودیم و از خیلی لحاظ خانوادگی شبیه هم ،موقعیت بدی نبودیم برای هم
ایشون هم هیچ وقت تو ارتباط کوچک ترین بی اخلاقی نکرد و هر دو بسیار پایبند و چارچوب دار بودیم …
روز های آخر من از روی دلتنگی و بغض که شاید خیلی ها بدونن چقدر سخته ،شکایتشون رو بردم پیش خودشون ،از ناراحتی و دلتنگی گفتم
ایشون هم منطقی برخورد کرد و در آخر به کلیپ فرستاد که راستش هیچ وقت نمیتونم فراموش کنم
(یه کلیپ که اقای هلاکویی میگفت دختری که میگه بیا منو بگیر من اذیت میشم ،همون بهتر که اذیت بشه )
راستش این جملات هیچ وقت پاک نمیشه از ذهنم اخه من هیچ وقت همچین دختری نبودم ،اما شاید از آخر این رفتار و بغض من باعث ایجاد سو تفاهم شد
من بعد دیدن کلیپ چیزی نگفتم و تمام،….
ولی دلم شکست …
منم تو ارتباط قطعا کم و کاستی هایی داشتم و میدونم که اونم بار ها پیش قدم شد و از ناراحتی من ناراحت …
اما این جملات اقای هلاکویی تو ذهنم همش میپیچه ای کاش اون کلیپ رو نمیفرستاد …
با این حال برای جلوگیری از کینه، و علاقه ای که داشتم و البته گاهی به خاطر این که کم و کاستی هارو جبران کنم و دلم اروم بشه که مبادا در حق آدمی که دوست داشتم کم گذاشته باشم ،براشون دعا میکنم ،نماز میخونم ،قرآن میخونم،از خدا میخوام آرامش بده به قلبشون گرچه ایشون گفتن دختری که میگه بیا منو بگیر ………
ولی من دعا میکنم که دختری وفادار و محترم و خوشچهره و …نصیبشون بشه …
حتی گاهی برای پدر خدابیامرزشون دعا میکنم چون میدونم پدرش مرد خوبی بود و اون اقا خیلی پدرش رو دوست داشت ،حسشون درون قلبم زندس ولی من فقط خوشبختیشو میخوام …خیلی گریه کردم خیلی حالم بد شد اما تحمل کینه و بار سنگین این جور افکار رو ندارم
ای کاش میدونستید چقدر حس دلتنگی و بغض دارم،
ای کاش میدونستید چقدر حس بی کفایتی میکنم ،
و میگم چرا ؟؟؟
کاش خدا به قلب منم آرامش بده …
برام دعا کنید ،..
اگر اینو خوندید لطفا برام دعا کنید
که قلب منم اروم بشه