محکوم به زندگی😔😪

شرکت نفت کارمیکنه،، نه گلم هیچ پولی ندارم ک هزینه خرید وسایلاش کنم

گلم فک میکنی خودم این فکرا رو نکردم، حتی یه چند بار به ذهنم رسید خودمو وبچه هامو... من هیچ پشت پناهی ندارم یه بار چن سال پیش ازش شکایت کردم به هیچ جانرسید. رفتیم شورای حل اختلاف اونجا مجبورم کردن اعضای شورا ک رضایت بدم وتعهد گرفتن ازش ولی تااومدیم خونه به خاطراین کارم ک آره آبرومو بردی و دیدی هیچ گو.. هی نخوردی و کسی برات کاری نکرد جایی نداری که بری و.هزارتا بدو بیراه دیگه تا جون داشت منو کتک زد زیر مشت ولگداش جلو دخترم داشتم جون میدادم بعد اون هربلایی سرم میاره جرات هیچ اعتراضی ندارم میترسم ازش هرچند هنوزم بعد17سال باوجود دوتا بچه هنوزم ازش کتک میخورم ولی جرات شکایت ندارم میترسم ازخونه بندازم بیرون جاییم ندارم برم آواره کوچه خیابون بشم

مثلا تو خودت انتخاب کردی که بیای به این دنیا، ولی من انتخاب خودم نبوده، شاید تو انتخاب خودت بوده،، من همیشه پدرو مادرم ک باعث بوجود اومدن وبعدم باعث این حال بدم بودن لعنت میکنم هرچند مادرموسالهاس ندارم بابامم رفت زن گرفت و منو رها کرد وسالهاس هیج خبری ازم نگرفته ونمیدونم کارمیکنه نمیدونه چکارمیکنم، وفقط واسه عشق حالشون این وسط منم اومدم تواین دنیای بی رحم ووحشی، که نمیدونم تقاص کدوم گناه نکرده رو دارم پس میدم

نه میگم ک نزاشتن، داداشش ترسید مثلا بیفته زندان یا دیه،، داداشش، به زور دستمو گرفت برد خونش نزاشتن ازخونه بیرون بیام

هی 

کتکم زده وبیرون کرده بود منو از خونه 17ساله خیلی تنها وبی کسم هیچ راهی جز ساختن ندارم فقط نگران دخترامم ک آیندشون چی میخواد شه، ازخدا گله میکنم ک تو ک وضعیت من می‌دیدی چرا بهم پسر ندادی، اگه پسربودن حداقل تو خونه نبودن ببینن ورو روح وروان شون اثربزاره افسرده بشن

نمیاد گلم روز به روز گردن کلفت و خوش رنگ و روتر وظالم ترمیشن،،، البته چنتا داداش دیگه هم داره  ولی اونا زناشون ازخودشنه من تنها وسطشون غریبم،، تا چیزی. به زناشون میگن زناشون صدتا فحش بهشون میدن ولی من نه بلد هستم فحش بدم، نه جراتش دارم،، دوتا خواهرم دارن ک ازبس با شوهراشون بدن شوهراشون بیچاره ها جرات حرف زدن ندارن